بهائيت و اسرائيل

از نقش بهائيان در ايجاد رژيم صهونيستي اسرائيل سخن ها مي گويند ولي از آن جا كه در اين نوشتار هر چه گفته ايم و مي گوييم بر اساس كتب و مدارك خود بهائيان است، در اين مورد نيز با استناد به آن چه كه پيش از اين از قول شوقي افندي آورديم، سخن مي گوييم. به ياد داريد كه پيش از اين آورديم كه با اشغال سرزمين فلسطين، بهائيان:
از حريت كامل برخوردار شدند و مقدمه ي شناسائي رسمي تأسيسات امريه در آن صقع [ناحيه]جليل فراهم آمد.
روشن است پيش از تأسيس كشور اسرائيل، بهائيان در فلسطين بوده اند و باز هم فراموش نمي كنيم كه عبدالبهاء بي ترديد نقشي كليدي و اساسي در فتح فلسطين توسط امپراطوري انگليس داشته و اين نقش آن چنان مهم بوده كه موجب شده ايشان به دريافت نشان پهلواني از سوي مقامات استعمارگر پير، مفتخر
شود. با اين پيشينه، پيداست كه علاوه بر عبدالبهاء، بهائيان نيز بايد جايزه ي ويژه اي از مقامات امپراطوري و دولت ساختگي آينده ي اسرائيل، دريافت كنند. اين جايزه همان «شناسايي رسمي تأسيسات امريه در آن صقع جليل است» كه مقدمات آن با اشغال فلسطين فراهم آمده بود.
كشور اسرائيل در زمان حيات شوقي افندي در فلسطين اشغالي شكل گرفت. خوش حالي و مسرت شوقي افندي و به تبع او جامعه ي بهائي از اين امر در اين سخن شوقي به روشني پيداست:
مصداق وعده ي الهي به ابناي خليل [فرزندان حضرت ابراهيم] و وراث كليم [وارثان حضرت موسي] ظاهر و باهر و دولت اسرائيل در ارض اقدس مستقر و به روابط متينه به مركز بين المللي جامعه بهايي مرتبط و به استقلال و اصالت آئين الهي مقر و معترف و به ثبت عقدنامه ي بهائي و معافيت كافه ي موقوفات امريه در مرج [سرزمين سرسبز] عكا و جبل [كوه] كرمل و لوازم ضروريه ي بناي بنيان مقام اعلي [قبر باب] از رسوم دولت و اقرار به رسميت
ايام تسعه ي [1] متبركه محرمه موفق و مويد [2] .
به اين ترتيب چنان كه تشكيل دولت اسرائيل از سوي شوقي مصداق «وعده ي الهي به ابناي خليل و وارث كليم» شمرده مي شود، دولت اسرائيل هم پاداش پايمردي هاي! جناب عبدالبهاء را در كار گذاشتن سنگ بناي اين بنياد شيطاني - كه همان مددهاي پيدا و پنهان عبدالبهاء به دولت بريتانيا براي اشغال سرزمين فلسطين بود - تقديم جامعه ي بهايي مي كند و آنان را به عنوان يك آئين الهي و آسماني به رسميت مي شناسد و به اصالت و استقلالش اقرار و اعتراف مي كند. و تشكيلات امر بهايي را از تمامي امور مالياتي و گمركي معاف مي دارد و نه روزي را كه در بهائيت تعطيل رسمي است، به همين عنوان، مي پذيرد.
در پي اين مغازلات سياسي، در ملاقاتي هم كه چندي بعد خانم روحيه
ماكسول، همسر شوقي افندي با بن گوريون نخست وزير وقت اسرائيل داشته چنين بياناتي ايراد مي شود:
چنانچه فرضا نفس استقرار مركز جهاني بهائي در كشور يهودي نژاد اسرائيل امري به ظاهر لغو تلقي گردد بر عكس خانم رباني (روحيه ماكسول) بدون اندك ترديد و با نهايت تاكيد اظهار مي دارد كه ما به اينجا (اسرائيل) تعلق داريم اگر قرار باشد قائل به تميز و امتياز هم شد من ترجيح مي دهم كه جوانترين اديان در يكي از تازه ترين كشورهاي جهان نشو و نما نمايد و در حقيقت بايد گفت آينده ما چون حلقات زنجير به هم پيوسته است [3] .
به راستي، همان گونه خانم روحيه ماكسول تأكيد كرده است، بهائيت به كشور اسرائيل تعلق ويژه اي دارد، از آن رو كه در تشكيل اين كشور غير قانوني نقش ويژه اي داشته است. اما با وجود رسميت بهائيت در اسرائيل و معافيت تشكيلات از پرداخت ماليات و نيز با آن كه بهائيت و اسرائيل به تعبير خانم ماكسول، «حلقه هاي يك زنجير» مي باشند، تبليغ بهائيت و اقامت بهائيان در آن كشور ممنوع است!
پاورقي:---------------------------------------------------------
[1] ايام تسعه [روزهاي نه گانه] تعطيلات رسمي بهائيان است كه كسب و كار در آن روزها حرام است. آن ايام، كه برخي به ماه و روز قمري و برخي به ماه و روز شمسي اند عبارت اند از: 1- اول محرم، به مناسبت تولد باب، 2- پنجم جمادي الاولي به مناسبت مبعث باب، 3- بيست و هشتم شعبان، روز اعدام باب، 4- دوم محرم، تولد بهاءالله، 5- روز هفتادم نوروز (هشتم خرداد)، مرگ بهاءالله، 6- اول نوروز، عيد صيام، 7- اول ارديبهشت، عيد رضوان، 8- نهم ارديبهشت، عيد رضوان، 9- دوازدهم ارديبهشت، عيد رضوان.
[2] توقيعات مباركه سال 102 تا 109 بديع ص 290. مجموعه اي از نوشته هاي شوقي افندي كه عموما به صورت فرمان ها و نامه ها و تذكرات و.... صادر شده است.
[3] مجله اخبار امري سال 1340 شماره دي ماه.