تاريخ و انگيزه نگارش
گفته شد شوقي افندي، ايقان را بزرگ ترين و قديمي ترين كتاب بهائيت محسوب مي نمايد.
اينك عين عبارت او را از كتاب قرن بديع جلد دوم صفحه 147 نقل مي نمائيم:
"در بين جواهر اسرار مخزونه و لئالي ثمينه مكنونه كه از بحر زخار علم و حكمت حضرت بهاءالله ظاهر گرديده اعظم و اقدم آن كتاب مستطاب ايقان است كه در سنين اخيره ي دوره ي اقامت بغداد (1278 هجري قمري مطابق 1862 ميلادي) طي دو شبانه روز از قلم مبارك نازل گرديده و با نزول آن بشارت حضرت باب تحقق پذيرفت و وعده ي الهي كه حضرت موعود، بيان فارسي را كه ناتمام مانده تكميل خواهد فرمود به انجاز پيوست"
چنان كه ملاحظه مي فرمائيد شوقي عبارت "اعظم " و" اقدم " را براي ايقان بكار برده و سال نگارش آن را 1278 قمري دانسته و مدت انزال آن را "دو شبانه روز" ذكر نموده است.
شوقي با اين عبارتش مرتكب دو خطاي عمده شده زيرا بكار بردن عبارت متمم بيان فارسي براي ايقان، نادرست است به اين دليل كه بيان فارسي وعربي طبق گفته باب قرار بوده 361 باب داشته باشد (19 واحد كه هر واحد 19 باب داشته باشد) در حاليكه باب فقط توانست 162 باب از بيان فارسي (باب دهم از واحد نهم) و209 باب از بيان عربي (آخر واحد يازدهم) را بنويسد و اضافه شدن دو باب ايقان به 162 باب بيان فارسي دردي را نمي گشايد.
و هنوز تا 361 باب وعده داده شده توسط باب كه موعود بيان مي بايست تكميل كند 197 باب كم دارد.پس معلوم است بايد بابيان دنبال كس ديگري به عنوان موعود بيان باشند تا واقعاً بيان فارسي و عربي را تكميل كند تا وعده ي باب به انجاز رسيده باشد و كتاب او متمم بيان فارسي باشد.تازه هنوز تتميم بيان عربي روي زمين مانده است كه آن خود موضوع را پيچيده تر مي كند!!
خطاي ديگر شوقي اين است كه وي سال نگارش ايقان را سال 1278 دانسته است وحتماً اين را از عبارت خود ميرزا حسينعلي در ايقان استفاده كرده كه مي گويد:
هيجده سنه مي گذرد كه بلايا از جميع جهات مثل باران بر آنها (بابي ها) باريده" كه با اضافه كردن 18 به 1260- سال اعلام بابيت باب - سال 1278بدست مي آيد.
اما شوقي يادش رفته كه خود ميرزا در جاي ديگر همين كتاب مي گويد:
"باري هزار و دويست و هشتاد سنه از ظهور نقطه فرقان گذشت"
وبه اين ترتيب زمان نگارش ايقان را حداقل تا سال 1280مستمر و ادامه دار ذكر نموده است!
يعني نگارش ايقان حداقل دو سال طول كشيده است از سال 1278 تا 1280.
و بدين ترتيب ادعاي نوشته شدن ايقان در دو شبانه روز توسط شوقي امري خلاف واقع و ادعايي گزاف مي نمايد و بهائيان را با چالش جدي روبرو مي سازد و سخن رهبر آخرشان را در مورد اعظم كتب بهائيان بي اعتبار مي كند.
نكته ديگري كه در قسمت نخست آمد ايمان دايي سيد باب است:
گفته شد رساله ي خالويه كه بعد ها ايقان ناميده شد را ميرزا حسينعلي براي دعوت دايي سيد باب (سيد محمد تاجر شيرازي) نوشت تا او را به دعوت جديد مومن گرداند.عليرغم ادعاي عبدالبها در مورد ايمان آوردن نامبرده، مورخان او را تا آخر عمر مسلماني معتقد ونه بابي شمرده اند. به نقل از كتب مورخاني همچون تذكره ي فسائي در ذكر رجال شيراز و مدفون شدن نامبرده طبق وصيتش در جوار حرم حضرت شاهچراغ در كنار اجدادش. واگر او بابي مي شده همچون رويه ي ساير بابيان مثل اصحاب بدشت و ضوضاهاي سه گانه از ديد همشهريان و مورخان مخفي نمي مانده است.گر چه فرضاً ايمان هم آورده باشد دليل درستي مطالب ايقان نمي توانست باشد و بايد خود مطالب ايقان مورد ارزيابي واقع گردد كه در قسمت بعد به آن خواهيم پرداخت.