آذربایجان
آذربایجان تاحیه ای است در غرب دریای خزر به وسعت 86600 کیلومتر مربع که در شمال آن روسیه و در غرب آن گرجستان و ارمنستان قرار دارد . همسایه جنوبی آن جمهوری اسلامی ایران می باشد و بخشی از رودخانه ارس مرز این دو کشور را تشکیل می دهد .[306]چهره طبیعی آن سه گونه است : نواحی ساحلی دریای خزر با آب و هوای معتدل و مرطوب ، نواحی کم ارتفاع و کوههای فرسایش یافته قدیمی و نقاط فلاتی ، نواحی با ارتفاع بلند که گاهی قلعه های آن تا 5000 متر از سطح دریا ارتفاع دارند . این کوههای منشاآتشفشانی داشته و از نقاط صعب العبور آذربایجان می باشند و آب و هوا در نقاط مزبور در زمستان سرد و در تابستان معتدل است .
آذربایجان بزرگترین و پرجمعیت ترین ( بیش ز 7 میلیون نفر سکنه ) جمهوری منطقه قفقاز(11)می باشد و بخشی از سرزمین 500000 کیلومتر مربعی قفقاز است . این ناحیه از گذشته به آلبانیای قفقاز و در دوران حاکمیت اعراب ، اران نامیده می شد .
تا قرون وسطی ، بومیان قفقاز سکنه آذربایجان را تشکیل می دادند اما در قرون بعد قبایل کوچ نشین غز که در کرانه های سیمون می زیستند ، بدان کوچ نمودند . غزها در اواسط قرن دهم میلادی اسلام آوردند . در اواخر این قرن مهاجمین سلجوقی که ترکهای مسلمان بودند بخشهایی از قفقاز و شمال غربی ایران را اشغال نمودند و در سال 1054 میلادی در گنجه و تبریز بنام فرمانروایان سلجوقی خطبه می خواندند . از قرن دوازدهم اتابکان بر آن حکومت می کردند در قرن سیزدهم در آغاز ، مغول ها و پس از آن دو طایفه ترک قراقویونلو و آق قویونلو بر این نقاط حکمرانی داشتند . تا قرن نوزدهم بخشهایی از قفقاز جزو ایران بود که با ضعف و بی کفایتی پادشاهان قاجار ، ایران ، در جنگهای ایران و روس شکست خورده و طبق عهدنامه گلستان ، دربند ، باکو ، شیروان ، شاکی ، قره باغ و برخی نواحی طالش به دولت متجاوز روسیه واگذار شد . در سال 1825م که ارتش روسیه تبریز و ایروان ار اشغال نمود با تقاضای ایران صلحی منعقد و بر حسب قرارداد ترکمن چای و به موجب ماده سوم آن ایران ، از دعاوی خود نسبت به ایروان ، نخجوان و خناتر دست برداشت . تا انقلاب اکتبر این نقاط از آن[307]امپراطوری روسیه بود که با سقوط آن ترک زبانان در باکو ، جمهوری آذربایجان را پدید آوردند و در 26 مه 1918م استقلال آن را اعلام کردند و در صدد وحدت با ترکیه برآمدند که با شکست دولت عثمانی ، قوای انگلیسی وارد باکو شده و تا مارس 1920م در آن باقی ماندند . در این سال حزب کمونیست آذربایجان قدرت را در دست گرفت .
شهر بندری باکو که مرکز حکومت این کشور است 20% کل جمعیت آذربایجان را بهخود اختصاص داده است . 83% مردم از نژاد آذری ، 6% روس و 6% ارمنی هستند . سابقه پیوست این جمهوری به ایران مربوط به عصر هخامنشی می باشد و آذری ها خود را از اعقاب زرتشت می دانند تاتهای ساکن آبشوران و طالشی ها و اهالی داغستان از نژاد ایرانی هستند . با مهاجرتا ترکها ، برخی از این نژادها با هم ممزوج شده اند . زبان مردم آذربایجان ، ترکی با گویش های متفاوت است ، دین آنها اسلام و 70% پیرو مذهب شیعه اند .
دولت تزاری روس نسبت به مسلمین و بویژه شیعیان آذربایجان سختگیری می نمودند و خشونت به خرج می داد . اما تا پایان سده هیجدهم بتدریج از خصومت تزارها نسبت به مسلمین کاسته شد و از عصر کاترین کبیر سیاست شکیبائی در مقابل مذهب اسلام پیش گرفته شد . زیرا کاترین شخصا نسبت به اسلام علاقمند بود و به زعم وی اسلام آئین معقولی بود که برای متمدن ساختن اهالی آسیا میانه و قفقاز از مسیحیت مناسب تر بود . (12)بنابر این مسلمانان در برپائی مراسم دینی و اعیاد اسلامی آزادی داشتند و حتی سالی 60000 نفر به حج می رفتند . البته تلاشهایی برای روسی کردن مردم می شد اما مسلمانان به شدت مقاومت می نمودند . با روی کار آمدن بلشویک ها در اکتبر 1917م واکنشهای ضد مذهبی بعد بسیار خشن و شدیدی به خود گرفت زیرا : به روحانیون فشار وارد می شد و افراد مومن و معتقد به اتهام جاسوس و خرابکار تحت تعقیب قرار می گرفتند ، قوانین کیفری برای جلوگیری از تعلیمات مذهبی باجرا درآمد و حبس های تنبیهی برای[308]آموزش دهندگان در نظر گرفته شد ، در محتوای دروس مدارس تغییراتی بوجود آمد تا از این طریق دانش آموزان به مذهب بدبین شوند ، ایجاد تشکیلات ضد مذهبی چون انجمن دانش و باشگاههای بی دینی ، توحیه شرعی برای حاکمیت مذهبی و آوردن نام استالین در کنار اسم خداوند ! زبان روسی اجباری شد تا فرهنگ بومی که بر اسلام مبتنی بود فراموش شود و از سال 1920م کوشش بر سر این بود که خط عربی آذری ها به لاتین تبدیل شود و در سال 1939م خط سیریلیک جایگزین خط لاتین شد تا پیوند مردم با فرهنگ اسلامی قطع شود . به قهرمانان ملی و مذهبی خدشه وارد گردید و تلاشهایی در جهت اثبات تفوق نژاد روس بر نژادهای دیگر صورت گرفت . از سال 1943م نوعی همزیستی میان دولت و مذهب بخصوص اسلام بوجود آمد . (13)در سال 1370ش مردم این سامان از سلطه مارکسیست ها رهایی یافتند و حزب کمونیست در آذربایجان منحل شد و پارلمان این جمهوری رای به استقلال آذربایجان داد . جمهوری خود مختار نخجوان و منطقه خودمختار « ناگورنو - قره باغ » در داخل خاک آذربایجان قرار دارد . این منطقه که از نظر حقوقی تحت نظر جمهوری ارمنستان اداره می شود ، با 4400 کیلو متر مربع و بیش از 100000 نفر سکنه از گذشته تا کنون مورد اختلاف این دو جمهوری بوده است که فشار دولت کمونیستی این نزاعها را همچون آتش زیر خاکستر پنهان کرده بود ولی با بقدرت رسیدن گورباچف و اعمال طرح گلاسنوست و پرسترویکای او حرکتهای مناسبی برای خواسته های سرکوب شده پدید آمد . در روز 22 بهمن 1366ش مردم قره باغ در شهراستپاناکرت بهتظاهراتی دست زده و خواستار الحاق این ناحیه به ارمنستان شدند . امریکای ماجراجو و روسهای فرصت طلب به تحریک ارامنه دست زده و منطقه را به میدان درگیری و خونریزی تبدیل کردند و بحران مذکور را ریشه دار نمودند . (14)
جمهوری 7 میلیون نفری آذربایجان بدلیل بنیان های اصیل مذهبی و اعتقادات اسلامی مردم و همجواری با جمهوری اسلامی ایران ، استکبار جهانی را در[309]نگرانی عمیق فرو برده است . رهبران استکبار در سفرهای مداوم باین نواحی در صدد سرمایه گذاری سیاسی و فرهنگی بوده تا شاید چراغ معنویت و فروغ مذهبی را خاموش کنند .[310]
آذربایجان از نظر اقتصادی گرچه در حال حاضر با بحرانها و چالشهایی روبروست ولی ذخائر معدنی و ثروت های طبیعی زیادی دارد . نفت ، گاز ، طلا ، نقره ، مس ، کبالت ، آهن ، سرب و روی از ذخائر مهم زیر زمینی آن می باشد . مهمترین محصولات زراعی آن عبارتند از :
تنباکو ، انگور ، چای ، فندق ، زیتون و زعفران . در این جمهوری پرورش دام رواج گسترده ای دارد . صنایع شیمیائی ، پتروشیمی ، آلومینیوم ، ساختمانی و غذایی در آذربایجان اسقرار یافته است .
پاورقي:----------------------------------------------------------
12 - مسلمانان شوروی ، گذشته ، حال و آینده ، الکساندر بنیگسن مری براکس آپ ، ترجمه کاوه بیات ص 40 .
13 جمهوی آذربایجان وسابقه تاریخی گرایش به اسلام - هما رضوی - کیهان 14429 .
14 - روزنامه جمهوری اسلامی ش 3730 .
15 - ابخازها در جمهوری خود مختار ابخازستان واقع در گرجستان سکونت دارند ، این جمهوری 8600 کیلومتر مربع وسعت و بیش از نیم میلیون نفر سکنه دارد . در سال 1810م به اشغال روسها درآمد و تاریخ تاسیس آن سال 1930م می باشد و مرکزش سوخومی است ، نیروهای جدایی طلب ابخازی با حکومت مرکزی در حال نبردند و در صدد تصرف حاشیه رودخانه گومستیا می باشند .