زنان، شهروندان درجه دوم!

در لسان جناب ميرزا در كتاب اقدس، زنان شهرونداني هستند كه نه تنها از بعضي امور مادي محروم هستند بلكه از بعضي امور معنوي نيز محروم مي باشند.
اين مقوله بسيار قابل بحث و جالب است بويژه در آئيني كه مدعي تساوي بين زن و مرد در تعاليم خود مي باشد. براي نمونه مي توان از تفاوت در ارث بين زن و مرد و اختلاف بين فرزندان ذكور و اناث فرد متوفي در بهره وري از خانه مسكوني نام برد.
مطابق نص كتاب اقدس، خانه مسكوني و لباس هاي مخصوص فرد متوفي متعلق به فرزندان پسر است و نه فرزندان دختر!
و در اين حكم مترقي، ذكر نفرموده اند كه آيا تفاوتي بين زن بودن متوفي يا مرد بودن او هست يا خير؟! زيرا اگر اين فرد متوفي زن باشد لباس هاي مخصوص او باز به ذريه مذكر او مي رسد نه ذريه اناث او!
به عبارت اقدس توجه فرمائيد:
و جعلنا الدار المسكونه و الالبسه المخصوصه للذريه من الذكران دون الاناث و الوراث!
و ما (يعني همان جناب خداي زنداني يا خدا آفرين) خانه مسكوني و البسه مخصوص فرد متوفي را براي پسران و نه دختران از ارث بر آن قرار داديم!
حقيقتا پوچ بودن شعارهاي برابري زن و مرد در تبليغات فراگير رسانه اي اين آئين با اين نص صريح كتاب اقدس آشكار نمي شود؟!
موضوع وقتي جالب تر مي شود كه مي بينيم اين اختلاف و تفاوت قائل شدن ميان زن و مرد به امور معنوي و عبادي هم سرايت پيدا كرده و زنان از يك فريضه عبادي مثل حج هم محروم شده اند!
عبارت كتاب اقدس چنين است:
قد حكم الله لمن استطاع منكم حج البيت دون النساء!
خدا براي توانمندان از شما و نه زنان حج بيت را واجب نموده است!
حال حج بيت در بهائيت چيست و چرا مردان بايد به جاي خانه خدا كه مطاف مومنان در اديان الهي است بايد به طواف خانه مسكوني باب و بها بپردازند بماند براي بعد. فعلا سخن در اين است كه زنان از حج محرومند و شهرونداني هستند درجه دوم!