دشمني با شيطان

اما در مورد بخش دوم سخن ايشان كه در اين عصر جديد دشمني را حتي با شيطان جايز ندانسته اند، مناسب است ابتدا نگاهي به محتواي آموزه هاي اسلام در اين مورد بياندازيم.
در قرآن مكرراً خطابهاي گوناگوني را مي يابيم كه گروه هاي مختلف جامعه بشري را در مورد دشمني شيطان و لزوم پرهيز از او خبر مي دهد:
اي مردم، از آنچه در زمين است حلال و پاكيزه را بخوريد، و از گامهاي شيطان پيروي مكنيد كه او دشمن آشكار شماست. [1] .
اي كساني كه ايمان آورده ايد، همگي به اطاعت [خدا] درآييد، و گامهاي شيطان را دنبال مكنيد كه او براي شما دشمني آشكار است. [2] .
و [نيز] از دامها، حيوانات باركش و حيوانات كرك و پشم دهنده را [پديد آورد]. از آنچه خدا روزيتان كرده است بخوريد، و از پي گامهاي شيطان مرويد كه او براي شما دشمني آشكار است. [3] .
[يعقوب ] گفت: «اي پسرك من، خوابت را براي برادرانت حكايت مكن كه براي تو نيرنگي مي انديشند، زيرا شيطان براي آدمي دشمني آشكار است. [4] .
و داخل شهر شد بي آنكه مردمش متوجّه باشند. پس دو مرد را با هم در زد و خورد يافت: يكي، از پيروان او و ديگري از دشمنانش [بود]. آن كس كه از پيروانش بود، بر ضدّ كسي كه دشمن وي بود، از او ياري خواست. پس موسي مشتي بدو زد و او را كشت. گفت: «اين كار شيطان است، چرا كه او دشمني گمراه كننده [و] آشكار است.» [5] .
و اگر تو را تكذيب كنند، قطعاً پيش از تو [هم ] فرستادگاني تكذيب شدند. و [همه ] كارها به سوي خدا بازگردانيده مي شود.اي مردم، همانا وعده ي خدا حقّ است. زنهار تا اين زندگي دنيا شما را فريب ندهد، و زنهار تا [شيطانِ ] فريبنده شما را در باره ي خدا نفريبد.در حقيقت، شيطان دشمن شماست، شما [نيز] او را دشمن گيريد. [او] فقط دار و دسته خود را مي خوانَد تا آنها از ياران آتش باشند.كساني كه كفر ورزيده اند، عذابي سخت خواهند داشت. و كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند، براي آنان آمرزش و پاداشي بزرگ است. [6] .
و در صور دميده خواهد شد، پس به ناگاه از گورهاي خود شتابان به سويِ پروردگار خويش مي آيند مي گويند: «اي واي بر ما، چه كسي ما را از آرامگاهمان برانگيخت؟ اين است همان وعده ي خداي رحمان، و پيامبران راست مي گفتند.» [باز هم ] يك فرياد است و بس و بناگاه همه در پيشگاه ما حاضر آيند.امروز بر كسي هيچ ستم نمي رود، جز در برابر آنچه كرده ايد پاداشي نخواهيد يافت.در اين روز، اهل بهشت كار و باري خوش در پيش دارند.آنها با همسرانشان در زير سايه ها بر تختها تكيه مي زنند. در آنجا براي آنها [هر گونه ] ميوه است و هر چه دلشان بخواهد.از جانب پروردگار [ي ] مهربان [به آنان ] سلام گفته مي شود. و اي گناهكاران، امروز [از بي گناهان ] جدا شويد.اي فرزندان آدم، مگر با شما عهد نكرده بودم كه شيطان را مپرستيد، زيرا وي دشمن آشكار شماست؟ و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست! [7] .
و هنگامي كه [در مورد] پسر مريم مثالي آورده شد، به ناگاه قوم تو از آن [سخن ] هلهله درانداختند [و اعراض كردند]، و گفتند: «آيا معبودان ما بهترند يا او؟» آن [مثال ] را جز از راه جدل براي تو نزدند، بلكه آنان مردمي جدل پيشه اند.[عيسي ] جز بنده اي كه بر وي منّت نهاده و او را براي فرزندان اسرائيل سرمشق [و آيتي ] گردانيده ايم نيست. و اگر بخواهيم قطعاً به جاي شما فرشتگاني كه در [روي ] زمين جانشين [شما] گردند قرار دهيم.و همانا آن، نشانه اي براي [فهم ] رستاخيز است، پس زنهار در آن ترديد مكن، و از من پيروي كنيد اين است راه راست!و مبادا شيطان شما را از راه به در بَرد، زيرا او براي شما دشمني آشكار است. و چون عيسي دلايل آشكار آورد، گفت: «به راستي براي شما حكمت آوردم، و تا درباره ي بعضي از آنچه در آن اختلاف مي كرديد برايتان توضيح دهم. پس، از خدا بترسيد و فرمانم ببريد.» در حقيقت، خداست كه خود پروردگار من و پروردگار شماست. پس او را بپرستيد اين است راه راست. [8] .
و [ياد كن ] هنگامي را كه به فرشتگان گفتيم: «آدم را سجده كنيد،» پس [همه ]- جز ابليس- سجده كردند، كه از [گروه ] جن بود و از فرمان پروردگارش سرپيچيد. آيا [با اين حال،] او و نسلش را به جاي من دوستان خود مي گيريد، و حال آنكه آنها دشمن شمايند؟ و چه بد جانشيناني براي ستمگرانند. [9] .
امير المومنين (عليه السلام) در تبيين اين دشمني شيطان مي فرمايند:
پس، از دشمن خدا (شيطان) بترسيد، كه، مبادا شما را به درد خود گرفتار سازد و با ندايش شما را نگران كند و با لشكريان سواره و پياده خويش اطرافتان را فرا گيرد، به جان خودم سوگند كه تير شرّش را براي جان شما به چله كمان نهاده و آن را به جانب شما سخت كشيده و از نزديك شما را هدف قرار داده و گفته است: «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ» او، بي انديشه از آينده ي دور غيب گويي كرده، و با پنداري غير واقع سنگ انداخته است و فرزندان نخوت و برادران عصبيت، و سواران گردنكش و جاهليت او را تصديق كردند، تا اين كه سركشهاي شما از او پيروي كردند، و حرص و طمع او، در شما پا بر جا شد، پس راز نهان آشكار شد و تسلط او بر شما قوت يافت و سپاه خود را به سوي شما نزديك آورد و لشكريان وي شما را در غارهاي ذلت و خواري جا دادند و در گودالهاي مرگ انداختند، و با زخمهاي سنگين كه از نيزه زدن در چشمها و بريدن گلوها و كوبيدن بيني ها و انداختنتان در قتلگاهها، در شما ايجاد كردند پايمالتان ساختند، چرا كه اراده داشتند شما را با حلقه هاي مهار قهر و خشم كه در بيني مي نهند به سوي آتشي كه برايتان آماده شده است بكشانند.
بنابراين شيطان براي زخم زدن در دين شما بزرگتر و به علت آتش افروختن در دنياي شما افروزنده تر از كساني است كه شما آشكارا با آنها دشمنيد و بر آنان حمله مي كنيد، پس شدت خود را عليه او، و سعي و كوششتان را به منظور دفع او به كار بريد، به خدا سوگند كه او بر اصل و ريشه شما فخر و مباهات كرد و در قدر و منزلت شما نكوهش وارد ساخت، و بر نسب شما ايراد گرفت و سواران خود را براي حمله بر شما گسيل كرد و با پيادگان خود، راه شما را بست. آنان در هر جا شما را شكار كرده و به دام مي اندازند و سر انگشتانتان را مي زنند، و با هيچ چاره جويي نمي توانيد سر، باز زنيد و با هيچ اراده اي نمي توانيد شرّشان را از خود دفع كنيد، در حالي كه شما در انبوه بيچارگي و خواري و تنگاتنگ مرگ و جولانگاه بلا و سختي گرفتاريد... [10] .
بنا بر نمونه هايي كه ذكر شد، ميتوان به يقين گفت كه از آغاز خلقت، خداوند متعال دشمني شيطان را گوشزد كرده است و از او پرهيز داده است فَقُلْنا يا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَكَ وَ لِزَوْجِكَ پس از آدم(ع) به فرزندان او نيز اين تذكر را داده است، يا بَني آدَمَ لا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطانُ اين واقعيت در اعصار بعدي نيز يادآوري مي شود:
در عهد حضرت موسي(ع) قالَ هذا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبينٌ در عهد حضرت يوسف(ع) إِنَّ الشَّيْطانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوٌّ مُبينٌ در عهد حضرت مسيح(ع) وَ لا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ در ديانت حضرت محمد مصطفي(صلي الله عليه و آله) يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ لذا در همه ي اديان الهي اين تعليم قطعي است كه شيطان دشمن بني آدم است و خدا از او پرهيز داده است.
اين پرهيز به گونه اي است كه در روز قيامت، خداوند متعال به مجرمين عتاب ميكند كه" مگر من با شما عهد نكرده بودم كه شيطان دشمن شماست؟ " و به اين گفتار، تاثير مستقيم بي توجهي به دشمني شيطان در هلاك و شقاوت مجرمين را نشان ميدهد.
بنابر اين يك مسلمان قائل به تمام شدن اين دشمني نمي تواند باشد و البته كه استمرار اين دشمني طبق اعتقادات بهاييان هم نمي تواند متوقف شده باشد و مورد قبول است.
در كلمات جناب باب نقل شده است كه:
يا عباد الرّحمن ادخلوا في هذا الباب كافّةً ولا تتّبعوا خطوات الشّيطان فانّه يأمركم بالشّرك والفحشاء وانّه قد كان لكم عدوّا مبينا [11] .
و نيز از جناب بهاء الله نقل شده است:
طوبي لمن سمع ندآء الرّحمن و اتّخذه لنفسه معيناخ ويل لمن اعرض و كان عن شطر القرب بعيداً. يا قوم اتّقوا اللّه و لا تتّبعوا الّذي كفر بالرّحمن انّه كان لكم عدوّا مبيناً [12] .
حال با توجه به اين تداوم دشمني، مساله اي كه به ذهن متبادر مي شود اين است كه در مقابل اين دشمن آشكار بايستي چه كرد؟ دشمني با او كه خداوند از ما خواسته است(فاتخذوه عدوا) چگونه محقق مي گردد؟
جواب اين پرسش در فهم بهتر آموزه ي جناب عبدالبها بسيار تاثير گذار است.
آنچه در جواب به نظر مي آيد اين است كه دشمني كردن با شيطان همان اطاعت از خداوند متعال است و اطاعت از فرامين خداوند همان دشمني با شيطان و به جز با تبعيت تام از دستورات خداوند و در مقابل عدم تبعيت از شيطان راه ديگري براي دشمني كردن با او وجود ندارد. مساله اي كه حتي در متون بهايي نيز قابل مشاهده است:
قل يا قوم اذكّركم لوجه اللّه و ما اريد منكم جزآء انّ اجري الّا علي اللّه الّذي فطرني و بعثني بالحقّ و جعلني ذكرا للخلائق اجمعين. ان اسرعوا الي منظر اللّه و مقرّه و لا تتّبعوا الشّيطان في انفسكم انّه يأمركم بالبغي و الفحشآء و يمنعكم عن الصّراط الّذي نصب في العالم بهذا الامر المبرم الحكيم [13] .
انّ الّذين ضيّعوا الامر و توجّهوا الي الشّيطان اولئك لعنهم كلّ الاشياء و اولئك اصحاب السّعير [14] .
كن مستقيماً علي حبّ اللّه علي شأن لا يمنعك نعاق كلّ شيطان رجيم. انّه يلهم اوليآئه كما الهم في القرون الاولي تجنّب عنه و توكّل علي الغفور الكريم [15] .
در انتها سوالي كه بايستي پرسيد اين است كه بر اساس اين آموزه ي نوين چگونه با اين دشمن آشكار مي توان نزاع [16] و دشمني نكرد و در عين حال از دستورات خدا پيروي كرد؟
قضاوت با خوانندگان...
خلاصه كلام اينكه:
از ماجراي هبوط حضرت آدم، اگر نتيجه نگيريم كه ترك جدال با شيطان سبب حرمان شد، دست كم مي توان نتيجه گرفت كه جدال با شيطان سبب حرمان نبوده است.
در مورد تعليم جديد ديانت بديع نيز بايستي اذعان داشت، آموزه ترك نزاع و جدال با شيطاني كه همه ي انبياء از خطر او پرهيز داده اند، نه با آموزه اديان الهي به راحتي قابل جمع است و نه با متون بهايي.

پاورقي: ----------------------------------------------------------------------------------
[1] بقره (168).
[2] بقره (208).
[3] انعام (142).
[4] يوسف (5).
[5] قصص (15).
[6] فاطر 4-7.
[7] يس 51-61.
[8] زخرف 57- 64.
[9] كهف(50).
[10] سيد رضي، نهج البلاغه، خطبه 192(معروف به خطبه قاصعه).
[11] شيرازي، علي محمد؛ منتخب آيات ص 38.
[12] نوري،ميرزا حسينعلي؛ آثار قلم اعلي ج 1 ص278.
[13] نوري، ميرزا حسينعلي؛ آثار قلم اعلي ج 1 ص23.
[14] نوري،ميرزا حسينعلي؛ آثار قلم اعلي ج 1 ص80.
[15] نوري،ميرزا حسينعلي؛ آثار قلم اعلي ج 2 ش 46.
[16] كلمه ي "نزاع"در لغت دقيقاً به معناي دشمني و خصومت آمده است(فرهنگ لغت المنجد).