حدیث شماره 25

25- وَ السِّحْرُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِى الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ الزِّنَا لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يـَلْقَ أَثـامـاً يـُضـاعـَفْ لَهُ الْعـَذابُ يـَوْمَ الْقـِيـامـَةِ وَ يـَخـْلُدْ فِيهِ مُهاناً وَ الْيَمِينُ الْغَمُوسُ الْفـَاجـِرَةُ لِأَنَّ اللَّهَ عـَزَّ وَ جـَلَّ يـَقـُولُ الَّذِيـنَ يـَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَيْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِيلًا أُولئِكَ لا خـَلاقَ لَهـُمْ فـِى الْآخِرَةِ وَ الْغُلُولُ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مَنْعُ الزَّكَاةِ الْمَفْرُوضَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ فَتُكْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جـُنـُوبـُهـُمْ وَ ظـُهـُورُهـُمْ وَ شـَهـَادَةُ الزُّورِ وَ كـِتْمَانُ الشَّهَادَةِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ وَ مَنْ يـَكـْتـُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ نَهَى عَنْهَا كَمَا نَهَى عَنْ عِبَادَةِ الْأَوْثـَانِ وَ تـَرْكُ الصَّلَاةِ مـُتـَعـَمِّداً أَوْ شـَيـْئاً مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ مَنْ تـَرَكَ الصَّلَاةَ مـُتـَعـَمِّداً فـَقـَدْ بـَرِئَ مـِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ وَ ذِمَّةِ رَسـُولِ اللَّهِ ص وَ نـَقـْضُ الْعَهْدِ وَ قـَطـِيـعَةُ الرَّحِمِ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ قَالَ فَخَرَجَ عـَمـْرٌو وَ لَهُ صـُرَاخٌ مـِنْ بـُكـَائِهِ وَ هـُوَ يَقُولُ هَلَكَ مَنْ قَالَ بِرَأْيِهِ وَ نَازَعَكُمْ فِى الْفَضْلِ وَ الْعِلْمِ
اصول كافى ج : 3 ص : 389 رواية :24

ترجمه روايت شريفه :
(10) سـحـر (جـادو و چـشـم بـنـدى ) زيرا خداى عزوجل ميفرمايد: (((محققا دانستند كه هر كس خريدار جادو شود، از آن حضرت بهره اى نخواهد داشت ، 102 سوره 2))).
(11) زنـاكـارى ، زيـرا خـداى عزوجل ميفرمايد: (((هر كه چنين كند كيفر گناه خود بيند و در قيامت عذابش دو برابر شود و با خوارى در آنجا جاودان باشد، 69 سوره 25))).
(12) سـوگـنـد دروغ بـراى تـبـهـكـارى (چـون خـوردن مـال مـردم ) زيـرا خـداى عـزوجـل مـيـفـرمـايد: (((كساني كه پيمان با خدا و سوگندهاى خود را ببهائى اندك مي فروشند، در آخرت بهره اى ندارند، 27 سوره 3))).
(13) خـيانت در غنيمت جنگى ، زيرا خداى عزوجل ميفرمايد: (((و هر كه در غنيمت خيانت كند روز قيامت با آنچه خيانت كرده بيايد 161 سوره 3)))
(14) بـاز داشـتـن زكـاة واجـب ، زيـرا خـداى عـزوجـل مـيـفـرمـايـد: (((بـا آنـهـا (مال زكاة بازداشت شده ) پيشانى و پشت و پهلوى آنها را داغ كنند 36 سوره 9)))
(15) شـهـادت دروغ و نـهـان كـردن شـهـادت ، زيـرا خـداى عـزوجـل فـرمـايد: (((هر كه شهادت را نهان كند، دلش گنهكار است 283 سوره 2))) (نهان كردن شهادت عمل دلست و حرمت شهادت دروغ از اولويت استفاده ميشود).
(16) شـرابـخـوارى ، زيـرا خـداى عـزوجـل از آن نـهـى فـرمـوده ، مثل آنكه از پرستش بتها نهى فرموده است (در آيه شريفه انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس ... هر دو را بيك پليد و شيطانى معرفى كرده است ).
(17) نـمـاز يـا واجب ديگر خداى را عمدا ترك كردن . زيرا رسولخدا (ص ) فرمود: كسي كه نـماز را عمدا ترك كند. از پيمان و تعهد خدا و رسولش بيزارى جسته است ((21)).
(18) و (19) پـيـمـان شـكـنـى و قـطـع رحـم ، زيـرا خـداى عـزوجـل فـرمـايـد: (كـسـانـي كـه پـيـمـان خـدا را پس از استوار كردنش ‍ ميشكنند آنچه را خدا بـوصـلش فـرمـان داده قـطـع ميكنند....) ايشانند كه لعنت دارند و خانه بد (در آخرت ) 25 سوره 13))).
رواى گـويـد: عـمـرو از خدمت امام عليه السلام بيرون رفت ، در حاليكه شيون گريه اش بـلنـد بـود و مـيـگـفـت : هـلاك شـد كـسـي كـه بـراى خـود فـتـوى داد و در عـلم و فضل با شما مبارزه كرد.

شرح :
در تـعـريـف گـنـاهـان كـبـيـره عـلمـاء اخـتـلاف دارنـد، مـرحـوم مـجـلسـى از قول شيخ بهائى اين اقوالرا ذكر ميكند:
1ـ هر گناهى كه خدا در قران بعقاب تهديد كرده است .
2ـ هر گناهى كه شارع برايش حدى معين كرده (مانند كشتن يا رجم يا تازيانه ) و در قرآن بر آن تهديد نموده است .
3ـ هر گناهى كه دلالت بر بى اعتنائى بدين داشته باشد.
4ـ هر گناهى كه حرمتش بدليل ثابت شده باشد.
5ـ هر گناهى كه در كتاب يا سنت بشدت مورد تهديد قرار گرفته باشد.
6ـ ابـن سـعـود گـويـد: گـنـاهان از اول سوره نساء تا آيه شريفه : ان تجتنبوا اكبائر ما تنهون عنه كبيره است .
7ـ هر گناهى كبيره است ، زيرا همگى مخالفت خداست و خردى و بزرگى آنها نسبت ببالا و پائين است : مثلا بوسيدن زن نامحرم نسبت بزنا صغيره و نسبت به نظر كردن باو كبيره است .
مـرحـوم مـجـلسـى گـويـد: گويا نظر كسيكه همه گناهان را كبيره دانسته اينست كه گناه را نـبـايـد كـوچـك و نـاچـيـز دانـسـت چـنـانـچه در اخبار وارد شده است ، زيرا نافرمانى شخص بزرگست و مخالفت پروردگار جليل ، سنگين ، ولى اين موضوع منافات ندارد كه برخى از گـنـاهـان نسبت بخود بزرگتر ازبرخى ديگر باشد و بصغائر و كبائر تقسيم شود، كه اگر از كبائر كناره گيرى شود، صغائر آنها آمرزيده شود و ارتكاب كبيره و اصرار بر صغيره منافى عدالت باشد.
و اما راجع بشماره گناهان كبيره ، برخى آنها را هفت گناه دانسته اند: 1ـ شرك بخدا. 2ـ آدم كـشـى . 3ـ تـهـمـت زنـا دادن بـزن پـاكـدامـن . 4ـ خـوردن مال يتيم . 5ـ زنا. 6ـ فرار از جنگ 7ـ عقوق والدين .
و بـرخـى 13 گـنـاه ديـگـر بـايـن هـفت گناه اضافه كرده اند بدين ترتيب : 8ـ لواط 9ـ جـادوگـرى . 10ـ ربـاخـوارى . 11ـ عـيـبـت . 12ـ سـوگـنـد دروغ 13ـ شـهـادت نـاحق . 14ـ ميخوارى . 15ـ بى احترامى بخانه كعبه . 16ـ دزدى . 17ـ پيمان شكنى . 18ـ تعرب بعد از هجرت . 19ـ نوميدى از رحمت خدا.20ـ ايمنى از مكر خدا،
بـعـضـى ديـگـر 14 گـنـاه ديـگـر بـر اينها افزوده اند: 21 ـ 25 ـ خوردن مردار و خون و گـوشـت خـوك و قـربـانـى بـراى غير خدا بودن ضرورت و خوردن سحت (هر حرامى مانند رشـوه ). 26ـ قـمـار بـازى . 27ـ كـم فـروشى . 28ـ كمك بظالم . 29ـ حبس ‍ حقوق بدون دسـت تـنگى (مانند كسي كه بدهيش رابا آنكه دارد نميدهد). 30ـ اسراف (زياده خرج كردن ). 31ـ تـبـذيـر (بـيـهـوده خـرج كـردن ) 32ـ خـيـانـت . 33ـ اشتغال بكارهاى لهو. 34ـ اصرار بر گناهان (صغيره ).
مرحوم مجلسى گويد: هيچيك اى اين اقوال نسبت به تعريف و شماره گناهان كبيره ، دليلى كـه دل بـه آن اطـمينان پيدا كند ندارد و شايد در نهان داشتن آن مصلحتى باشد چنانچه در نهان كردن شب قدر وصلوة وسطى مى باشد. پايان سخن مجلسى (ره ).
راجـع بـه تـعـريـف و تـحـديـد گـنـاهـان كـبـيـره بـايـد گـفـت : دو روايـت اول ايـن بـاب كـه يكى از آنها را خود مجلسى هم صحيح ميداند كبائر را به گناهانى كه خدا آتـش دوزخ را بـراى آنـهـا مـعـيـن فـرمـوده : (مـانـنـد قـول اول ) تـعـريـف كـرده اسـت ، و امـا راجـع بـه شـمـاره آنـهـا پـيـدا اسـت كـه بـلحـاظ اعـتـبارت و تـداخل اقسام ، و عموم و خصوص الفاظ و اثبات برخى با اولويت فرق ميكند، چنانكه در روايـت هـشـتـم تـرك نـماز را داخل در كفر دانست و در روايت اخير ترك نماز راجداگانه ذكر فرمود: و همچنين خوردن مردار و خون وگوشت خوك و رشوه را ميتوان 4 گناه بحساب آورد و مـيـتـوان (((خـوردن حـرام ))) گـفـت و يـك گـنـاه بـحـساب آورد، و نيز لواط را در زنا ميتوان داخـل كـرد از راه اولويـت ، پـس نـسـبت بشماره كبائر نميتوان عدد مشخصى راتعين نمود ولى چـون شـماره هفت در اين روايت بيشتر ذكر شده بود، ميتوان گفت : گناهان ديگرى هم كه در روايـات صـحـيـح ديـگـر ذكـر شـده اسـت بـه يـكـى از طـرق مـذكـوره داخل اين هفت گناه مى باشد.