حدیث شماره 3
3- عـَنـْهُ عـَنْ أَحـْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ سَيْفٍ عَنْ أَبِيهِ سَيْفٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بـْنِ أَعـْيَنَ قَالَ كَتَبَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا يَسْأَلُونَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَشْيَاءَ وَ أَمَرُونِى أَنْ أَسـْأَلَهُ عـَنْ حـَقِّ الْمـُسـْلِمِ عـَلَى أَخـِيهِ فَسَأَلْتُهُ فَلَمْ يُجِبْنِى فَلَمَّا جِئْتُ لِأُوَدِّعَهُ فَقُلْتُ سـَأَلْتـُكَ فـَلَمْ تـُجـِبْنِى فَقَالَ إِنِّى أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا إِنَّ مِنْ أَشَدِّ مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَى خـَلْقـِهِ ثـَلَاثـاً إِنـْصـَافَ الْمـَرْءِ مـِنْ نـَفـْسـِهِ حـَتَّى لَا يَرْضَى لِأَخِيهِ مِنْ نَفْسِهِ إِلَّا بِمَا يـَرْضـَى لِنـَفـْسـِهِ مِنْهُ وَ مُوَاسَاةَ الْأَخِ فِى الْمَالِ وَ ذِكْرَ اللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ لَيْسَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَكِنْ عِنْدَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ فَيَدَعُهُ
اصول كافى ج : 3 ص : 247 رواية :3
ترجمه روايت شريفه :
عبدالاعلى بن اعين گويد (برخى ) از اصحاب ما نامه نوشتند و از امام صادق (ع ) مطالبى پـرسـيـدنـد و مـرا امـر كردند كه از آنحضرت درباره حق مسلمان بر برادرش بپرسم ، من پـرسـيـدم و حـضـرت پـاسـخـم نـگـفت چون براى وداع خدمتش رفتم ، عرض كردم : از شما پرسيدم و پاسخم نفرمودى ، فرمود:
مـيـترسم كفران ورزيد (و گردن ننهيد) همانا از سخت ترين واجبات خدا بر خلقش سه چيز است :
(1) انصاف دادن مرد از خود تا آنجا كه براى برادرش از خود نپسنديد، جز آنكه را براى خود از او ميپسندد.
(2) مواسات نمودن با برادر نسبت بمال .
(3) ياد خدا در هر حال و آن سبحان الله و الحمد لله نيست ، بلكه آنست كه چيزيرا كه خدا بر او حرام نموده رها كند.
(4) امام صادق (ع ) فرمود خدا بچيزى بهتر از اداء حق مؤ من عبادت نشود.
(5) و فـرمـود: حـق مـسـلمـانـان بـر مـسلمان اينست كه او سير نباشد و برادرش گرسنه و او سـيـراب و بـرادرش تـشـنه و او پوشيده و برادرش برهنه ، پس چه بزرگست حق مسلمان بر برادر مسلمانش و فرمود:
براى برادر مسلمانت بخواه آنچه براى خود خواهى و چون محتاج گشتى از او كمك بخواه و اگـر او از تـو خـواسـت عـطـايـش كـن و نـسـبـت بـهـيـچ خـيـرى نـبـايـد از او مـلول شـوى و نـه او از تـو ملول شود، تو پشتيبان او باش كه او پشتيبان تو است . چون غـائب شـود، در غـيـبـتـش او را نـگـهـدار بـاش و چـون حـاضـر شـود از او ديـدار كـن و تـجـليـل و احـترامش نما كه او از توست و تو از اوئى . و چون از تو بدش ايد از او دورى مـكـن تـا از او گذشت و كرم خواهى (تا كينه را از دلش بزدائى ) و اگر به او خيرى رسد، خـدا را شـكر كن و اگر بلائى باورسد، بازويش بگير و اگر برايش نيرنگى سازند، ياريش كن .
و چـون مـردى بـه بـرادرش (((اف ))) بـگـويـد، رشـته دوستى ميان آنها بريده شود، و چون بـگـويـد تـو دشمن منى ، يكى از آندو كافر شوند، و چون متهمش سازد ايمان در دلش آب شود مانند نمك در ميان آب .
راوى گـويـد: و بـه مـن رسـيـده اسـت كـه آن حـضـرت فـرمـود: نـور مـؤمـن بـراى اهـل آسمان مانند ستارگان آسمان براى اهل زمين ميدرخشد، و فرموده است : مؤمن دوست خداست ، خدا ياريش كند و برايش بسازد و مؤمن جز حق بر خدا نگويد و از غير او نترسد.