حدیث شماره 12
12- عَلِيّ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَنْ غَيْرِهِ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ عَلِيّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قَالَ إِنّ اللّهَ عَظِيمٌ رَفِيعٌ لَا يَقْدِرُ الْعِبَادُ عَلَى صِفَتِهِ وَ لَا يَبْلُغُونَ كُنْهَ عَظَمَتِهِ لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَ هُوَ اللّطِيفُ الْخَبِيرُ وَ لَا يُوصَفُ بِكَيْفٍ وَ لَا أَيْنٍ وَ حَيْثٍ وَ كَيْفَ أَصِفُهُ بِالْكَيْفِ وَ هُوَ الّذِي كَيّفَ الْكَيْفَ حَتّى صَارَ كَيْفاً فَعُرِفَتِ الْكَيْفُ بِمَا كَيّفَ لَنَا مِنَ الْكَيْفِ أَمْ كَيْفَ أَصِفُهُ بِأَيْنٍ وَ هُوَ الّذِي أَيّنَ الْأَيْنَ حَتّى صَارَ أَيْناً فَعُرِفَتِ الْأَيْنُ بِمَا أَيّنَ لَنَا مِنَ الْأَيْنِ أَمْ كَيْفَ أَصِفُهُ بِحَيْثٍ وَ هُوَ الّذِي حَيّثَ الْحَيْثَ حَتّى صَارَ حَيْثاً فَعُرِفَتِ الْحَيْثُ بِمَا حَيّثَ لَنَا مِنَ الْحَيْثِ فَاللّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى دَاخِلٌ فِي كُلّ مَكَانٍ وَ خَارِجٌ مِنْ كُلّ شَيْءٍ لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ لَا إِلَهَ إِلّا هُوَ الْعَلِيّ الْعَظِيمُ وَ هُوَ اللّطِيفُ الْخَبِيرُ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 138 رواية: 12
ترجمه :
12- امام صادق عليه السلام فرمود: خدا بزرگست و با بندگان توصيفش نتوانند و به حقيقت عظمتش نرسند، بينائيها او را درك نكنند و او بينائيها را درك كند و او لطيف و آگاهست، به چگونگى و جايگزينى و چه سوئى توصيف نشود (نتوان گفت خدا چگونه است يا به كجاست يا در چه سواست) چگونه توانم او را به چگونگى وصف كنم با اينكه چگونگى را او آفريد تا چگونگى شد و بوسيله چگونگى كه براى ما قرار داد چگونگى شناخته شد يا چگونه توانم او را به جايگزينى وصف كنم در صورتيكه او جا را آفريد تا جا محقق شد و ما به وسيله جايگزينى كه براى ما قرار داد معنى جايگزينى را فهميديم، يا چگونه توانم او را به در چه سواست وصف كنم در صورتيكه او سو و جهت آفريد تا آن محقق شد و ما به وسيله جهتى كه براى خود ما قرار داد سو و جهت را فهميديم، پس خداى تبارك و تعالى در همه جا داخل و از همه چيز خارج است (علم و قدرتش به همه جا احاطه دارد و ذاتش غير همه چيز است) بينائيها دركش نكنند و او بينائيها را درك كند (چشم در حاليكه همه چيز را مىبيند خودش را و ديدنش را و ابزار ديدنش را درك نمىكند اما خدا اينها را درك مىكند تا چه رسد به چيزهائيكه چشم مىبيند چنانچه در آيه ديگر فرمايد نگاه خيانت آميز را مىداند) شايسته پرستشى جز خداى فراز و بزرگ نيست و او لطيف است و آگاه.
شرح :
اينكه گوئيم خدا بود و هيچ چيز با او نبود از جمله چيزها همين چگونگى و جايگزينى و در چه سوئى است چگونگى به معنى حالت و صفت و كيفيت است مثلا چون خدا انسانرا آفريد چگونگي هائى به او داد مانند قامت راست، شعورى بيشتر از حيوان، استعداد سخن گفتن و عالم شدن، حواس پنجگانه با اثرهاى مخصوص و در جاهاى معين اينها و هزارها مانند آن چگونگىهائى است براى انسان كه بعد از آنكه انسان آفريده شد ما به اين چگونگى پى برديم همچنين است چگونگيهاى همه چيز جهان اما خداوند متعال وجود صرف هستى مطلق است و هيچ گونه چگونگى ندارد زيرا اگر او چگونگى داشته باشد بايد ديگرى آن چگونگى را به او داده و او را آن گونه خلق كرده باشد در صورتيكه او مخلوق ديگرى نيست بلكه خود او خالق همه چيز و چگونگيهاى آنهاست همچنين است موضوع جايگزينى و در چه سوئى.