حدیث شماره 4
4- وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ قَالَ كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الثّالِثِ ع أَسْأَلُهُ عَنِ الرّؤْيَةِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ النّاسُ فَكَتَبَ لَا تَجُوزُ الرّؤْيَةُ مَا لَمْ يَكُنْ بَيْنَ الرّائِي وَ الْمَرْئِيّ هَوَاءٌ لَمْ يَنْفُذْهُ الْبَصَرُ فَإِذَا انْقَطَعَ الْهَوَاءُ عَنِ الرّائِي وَ الْمَرْئِيّ لَمْ تَصِحّ الرّؤْيَةُ وَ كَانَ فِي ذَلِكَ الِاشْتِبَاهُ لِأَنّ الرّائِيَ مَتَى سَاوَى الْمَرْئِيّ فِي السّبَبِ الْمُوجِبِ بَيْنَهُمَا فِي الرّؤْيَةِ وَجَبَ الِاشْتِبَاهُ وَ كَانَ ذَلِكَ التّشْبِيهُ لِأَنّ الْأَسْبَابَ لَا بُدّ مِنِ اتّصَالِهَا بِالْمُسَبّبَاتِ
اصول كافى جلد 1 ص :130 رواية: 4
ترجمه :
احمد بن اسحاق گويد: بامام حسن عسكرى عليه السلام نامه نوشتم و از ديدن خدا و اختلاف مردم در آن سؤال كردم. آنحضرت نوشت: تا وقتيكه ميان بيننده و ديده شده (هدف ديد) هوائيكه ديد در آن نفوذ كند نباشد ديدن صورت نگيرد، پس اگر چنين هوائى از ميان بيننده و هدف قطع شود ديدن درست نشود و در صورت درستى هم مانند شدن بيننده بهدف است (در اينكه هر دو جايگزين شده و در جهت مخصوصى هستند) زيرا بيننده چون برابر هدف قرار گرفت از نظر شرط ديدن ميان آنها تشبيه واقع شود، و اين همان بشبيه ممتنع است (كه خدا رإ؛هه مانندى باشد) زيرا اتصال بين اسباب و مسببات حتمى است.
شرح :
دانشمندان طبيعى گويند منعكس شدن چيزى در چشم متوقف بر سه شرط حتمى است:
1- هدف ديد جسم كثيف باشد تا بتواند نور را منعكس و پراكنده كند از اين جهت اجسام لطيفه مانند هوا و فرشته و جن ديده نشوند مگر وقتيكه بقالب جسم كثيف در آيند.
2- ميان آن دو فاصله معينى كه نه بسيار دورونه بسيار نزديك باشد و وجود داشته باشد.
3- ميان آندو هواى لطيفى موجود باشد تا حامل جسم شعاعى گردد، امام يازدهم عليه السلام در اين حديث شريف بقسمتى از اين شرائط اشاره كرده و فرموده است اگر خدا ديده شود بايد در آن شرايط باشد زيرا رابطه بين شرط و مشروط و سبب و مسبب حتمى است و اگر بر فرض محال اين شرايط موجود شد لازم مى آيد كه خدا هم مانند مخلوق خود باشد زيرا كه هدف ديد قرار گرفته است و هدف ديد چنانچه گفتيم بايد جسم كثيف باشد و خدا بزرگتر از اين است كه جسم باشد.