حدیث شماره 8

8- عَلِيّ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمّدِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْمَوْصِلِيّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ أَتَى حِبْرٌ مِنَ الْأَحْبَارِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مَتَى كَانَ رَبّكَ قَالَ وَيْلَكَ إِنّمَا يُقَالُ مَتَى كَانَ لِمَا لَمْ يَكُنْ فَأَمّا مَا كَانَ فَلَا يُقَالُ مَتَى كَانَ كَانَ قَبْلَ الْقَبْلِ بِلَا قَبْلٍ وَ بَعْدَ الْبَعْدِ بِلَا بَعْدٍ وَ لَا مُنْتَهَى غَايَةٍ لِتَنْتَهِيَ غَايَتُهُ فَقَالَ لَهُ أَ نَبِيّ‏ٌ أَنْتَ فَقَالَ لِأُمّكَ الْهَبَلُ إِنّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ رَسُولِ اللّهِ ص‏
اصول كافى جلد 1 ص :122 رواية: 8

ترجمه :
8- امام صادق عليه ‏السلام فرمود: يكى از دانشمندان يهود نزد اميرالمؤمنين عليه‏ السلام آمد و گفت اى امير مؤمنان! پروردگارت از كى بوده؟ فرمود: واى بر تو، از كى بوده را به چيزى گويند كه زمانى نبوده ولى به آنچه بوده گفته نشود از كى بوده، او بدون پيشى پيش از هر پيش است و بدون بعدى پس از هر بعدى است و او را نهايت پايانى نيست تا ازل پايانى نيست تا پايانش بانتها رسد: عرض كرد: آيا تو پيغمبرى؟ فرمود مادرت مرگت بيند همانا من بنده ‏اى از بندگان رسول خدايم.

شرح :
از مجموع اين 8 روايت استفاده مى‏شود كه كلمه (((كان الله))) (بوده است خدا) را نسبت به خدا گفتن از باب ضيق تعبير يا از نظر مشاكلت با الفاظ پيش و پس جمله است زيرا لفظ (((كان))) اگر چه تامه باشد چون به صيغه ماضى است كيفتى را براى بودن ثابت كند در صورتى كه مكرر در اين احاديث فرمودند بودن خدا كيفيت ندارد يعنى او بود مطلق و هستى صرف است.