گفتار اول: كنشگران شيخيه
رهبران اصلى اين گروه عمدتاً در دوره فتحعلى شاه زندگى مى كردند و بابيه به رهبرى يكى از شاگردان دومين رهبر اين فرقه در دوره محمدشاه ظهور نمود.
الف:شيخ احمد احسايى ( م1242 ه.ق)
اوايل قرن سيزدهم هجرى در عراق شهرت يافت و مريدانى كه به دورش جمع شدند شيخيه نام گرفتند.
شيخ احمد از اهالى احساء فرزند زين الدين بن ابراهيم بن قصر بن ابراهيم بن داغر مى باشد كه در ماه رجب سال 1366 ه. ق به دنيا آمد.
ايشان در دودمان پيرو مذهب تسنن زاده شده است. پس از مدتى از مذهب پدران خود برگشت و مذهب شيعه اماميه را قبول كرد.او در 20سالگى مقدمات علوم دينى (ادبيات عربى) را خواند و توجه خود را به اخبار و احاديث شيعه معطوف ساخت و در نتيجه پيرومذهب شيعه 12 امامى گشت.
كنشگران بابيان:
سيدعلى محمد باب (شيرازى) از لحاظ سياسى در مقابل دو اقتدار اصلى موجود در نظام اجتماعى زمانش مواضع مختلف گرفته است.
ايستادگى در مقابل دولت از سويى و اقتدار روحانيت از سوى ديگر:
او درمقابل دولت با تبليغ ظلم ستيزى و درمقابل روحانيت با معرفى كردن خود به عنوان باب امام زمان و سپس در دين سازى موضع گرفته است.درزمانى كه فشار از جانب هر يك از اين دو اقتدار زياد مى شد عقب نشينى هايى از باب مشاهده مى شد.
ادعاهاى سيد باب هر يك دليل خروج او از دين مبين اسلام است و حكم آن اعدام مى باشد.آنچه علما را از دادن قتل او بازمى داشت احتمال جنون او بود. اين موضوع خود نشان مى دهد كه تا چه حد با توجه به جو حاكم بر زمان ادعاهاى على محمد باب به دور از منطق و خارج از شرايط ذهنى زمان خود بوده است.نهايتاً علت دادن فتواى قتل او بلواهايى بود كه به خاطر او توسط توزيع كنندگان افكار و پيروانش ايجاد شد. به عبارت ديگر حكومت را بر اعدام او وام داركرد تا فتنه فروكش كند.