فتاواي وهابيان در مصاديق بدعت‌

با مراجعه به كتاب‌هاي فتوايي مفتيان وهابي پي به مصاديقي از بدعت مي‌بريم كه تعجب انسان را برمي‌انگيزاند. قبل از هر چيزي به برخي از اين مصاديق اشاره مي‌كنيم و قضاوت را به خوانندگان محترم وا مي‌گذاريم.
1 - شيخ عبدالعزيز بن‌باز مي‌گويد: «توسل به جاه فلان يا به بركت فلان يا به حق فلان شخص بدعت است ولي شرك نيست. پس اگر شخصي بگويد: بار خدايا! به جاه انبيايت يا به جاه فلان ولي‌ات يا به فلان بنده‌ات يا به حق فلان يا به بركت فلان از تو مي‌خواهم، اين نوع درخواست جايز نيست، و آن از جمله بدعت‌ها و از وسايل شرك است؛ زيرا اين نوع درخواست نه از پيامبرصلي الله عليه وآله رسيده و نه از صحابه؛ لذا بدعت است...».(248)
2 - شوراي دايمي مفتيان وهابيان مي‌نويسند: «بناء بر قبور بدعت منكر است كه در آن غلو در تعظيم كساني است كه در آن قبرها دفن شده‌اند، و آن عمل راهي به سوي شرك است. پس بر ولي امر مسلمين يا نايب اوست كه امر كند تا آنچه بر روي قبور ساخته شده خراب كرده و قبور را نيز با زمين يكسان سازند، تا اين بدعت را ابطال كرده و راه به شرك نيز بسته شود...».(249)
3 - صالح بن فوزان مي‌گويد: «سجده كردن بر تربتي كه به نام تربت ولي است اگر مقصود از آن، تبرك به اين تربت و تقرب به ولي است، اين شرك اكبر است، و اگر مقصود، تقرب به خدا است همراه با اعتقاد به فضيلت اين تربت، و اين‌كه در سجود بر آن فضيلتي است؛ همانند فضيلتي كه خداوند در سرزمين مقدس در مسجد الحرام و مسجد نبوي و مسجدالاقصي قرار داده، اين بدعت در دين است...».(250)
4 - شوراي دايمي فتواي وهابيان مي‌نويسند: «بار سفر بستن به جهت زيارت قبور انبيا و صالحان و ديگران جايز نيست؛ بلكه اين عمل بدعت به حساب مي‌آيد».
5 - شيخ عبدالعزيز بن‌باز مي‌گويد: «برپايي مراسم به جهت ولادت پيامبرصلي الله عليه وآله و غير او جايز نيست؛ اين عمل از بدعت‌هايي است كه در دين حادث شده است؛ زيرا رسول خداصلي الله عليه وآله و خلفاي راشدين و غير آنان از صحابه اين عمل را انجام نداده‌اند و نيز تابعين صحابه كه به نيكي از آنان پيروي كردند، در قرن‌هايي كه برتري داده شده‌اند...».(251)
6 - شوراي دايمي مفتيان وهابي مي‌گويند: «برپايي مراسم براي كساني از انبيا و صالحان كه از دار دنيا رحلت كرده‌اند جايز نيست، و نيز زنده داشتن ياد آنان در مولودي‌ها و برداشتن علم‌ها و قرار دادن چراغ‌ها و شمع‌ها بر روي قبر آنان و ساختن قبه‌ها و مساجد بر روي ضريح‌هاي آنان يا پوشاندن روي آن‌ها يا مثل اين اعمال، جايز نيست؛ زيرا تمام آنچه كه ذكر شد از بدعت‌هايي است كه در دين حادث شده و از وسايل شرك است؛ زيرا كه پيامبرصلي الله عليه وآله و انبيا و صالحان گذشته اين كارها را انجام ندادند، و نيز صحابه با پيامبرصلي الله عليه وآله و هيچ يك از ايمه مسلمين در آن سه قرني كه پيامبرصلي الله عليه وآله گواهي داده كه بهترين قرن‌ها بعد از او است، نسبت به هيچ يك از اوليا و صالحان انجام ندادند...».
7 - شوراي دايمي مفتيان وهابي مي‌گويند: «ذكر صلوات و سلام بر پيامبرصلي الله عليه وآله قبل از اذان، و همچنين جهر به صلوات بعد از اذان همراه با اذان از بدعت‌هايي است كه در دين حادث شده است».(252)
عبدالعزيز بن‌باز نيز در مجموعه فتاوايش همين فتوا را صادر كرده است.(253)
8 - شيخ ابن عثيمين مي‌گويد: «همانا در برپايي مراسم عيد ميلاد براي طفل، تشبه به دشمنان خداست؛ زيرا اين عادت از عادات مسلمانان به حساب نمي‌آيد، بلكه از ديگران به ارث رسيده است...».(254)
او هم چنين مي‌گويد: «و اما اعياد ميلاد براي شخص يا اولادش يا مناسبت ازدواج و نحو آن، تماما غيرمشروع است، و اين‌كارها به بدعت نزديك‌تر است تا مباح بودن».(255)
9 - شوراي دايمي وهابيان مي‌گويند: «همانا در روشن كردن چراغ در مساجد يا آويزان كردن لامپ‌هاي برقي بر بالا يا اطراف آن‌ها يا بالاي مناره‌ها يا آويزان كردن پرچم و علم و گذاشتن دسته گل بر مناره‌ها، در اعياد و مناسبات به عنوان تزيين و بزرگداشت آن اعياد و مناسبت‌ها، تشبيه به كفار است همان‌طور كه آنان نسبت به معابد و كنيسه‌هاي خود انجام مي‌دهند، و حال آن‌كه پيامبرصلي الله عليه وآله از تشبه به كفار در اعياد و عباداتشان نهي كرده است».(256)
10 - عبدالعزيز بن‌باز مي‌گويد: «همانا ذبح گاو يا گوسفند، هنگام به اتمام رسيدن ساختمان مساجد، اصل و اساسي بر آن نيست، و اعتقاد به آن خطاي محض است و سزاوار است كسي را كه معتقد به اين امور است يا اين‌كه اين كارها را انجام مي‌دهد، انكار كنيم؛ زيرا اين امور بدعت در دين به حساب مي‌آيد، و هر بدعتي ضلالت است».(257)
11 - شيخ صالح بن فوزان مي‌گويد: «از جمله بدعت‌هايي كه كنار قبر پيامبرصلي الله عليه وآله انجام مي‌گيرد، زياد تردد كردن بر قبر آن حضرت است، به اين نحو كه هر بار كه وارد مسجد مي‌شود، برود و سلام بر حضرت كند. و نيز نشستن در كنار قبر حضرت نيز بدعت است... و نيز از جمله بدعت‌ها، گريه كردن در كنار قبر پيامبرصلي الله عليه وآله يا قبري غير از او است، به گمان اين‌كه دعا كردن نزد آن قبور مستجاب است... و نيز از جمله منكراتي كه كنار قبر پيامبرصلي الله عليه وآله انجام مي‌گيرد، بلند كردن صدا و درخواست حوايج از آن حضرت است. كه اين عمل شرك اكبر است. پس واجب است كه مردم را از اين كار برحذر داشت».(258)
12 - ابن عثيمين مي‌گويد: «تبرك به پارچه كعبه و دست كشيدن بر روي آن از بدعت‌ها است؛ زيرا چنين عملي از پيامبرصلي الله عليه وآله نرسيده است».(259)
13 - شوراي دايمي وهابيان مي‌گويند: «... توجه مردم به اين مساجد و دست كشيدن آنان به ديوارهاي آن و تبرك جستن به آن بدعت بوده و نوعي از انواع شرك به حساب مي‌آيد، و نيز شبيه به رفتار كفار در جاهليت اولي نسبت به بت‌هايشان است... .»(260)
14 - ابن عثيمين مي‌گويد: «قرار دادن قرآن در ماشين به جهت دوري از چشم زدن يا حفظ كردن خود از خطر، حكمش اين است كه اين كار بدعت است؛ زيرا صحابه چنين كاري را انجام نمي‌دادند».(261)
16 - ابن عثيمين مي‌گويد: «و اما اجتماع در كنار مرده و خواندن قرآن و توزيع خرما و گوشت، همگي از بدعت‌هايي است كه سزاوار است بر انسان كه آن‌ها را رها كند؛ زيرا چه بسا همراه اين امور نوحه‌سرايي و گريه و حزن مي‌شود و از مرده چنان ياد مي‌شود كه به خاطر آن، مصيبت قلوب مردم زايل نمي‌گردد. من اين افراد را كه چنين كارهايي را انجام مي‌دهند، نصيحت مي‌كنم كه به سوي خداوند عزوجل توبه كنند...».(262)
17 - ابن عثيمين مي‌گويد: «اجتماع كنار قبر و قرايت قرآن از امور منكري است كه در عهد سلف صالح معروف نبوده است».(263)
18 - او هم چنين مي‌گويد: «و اما اجتماع مردم در يك خانه براي تعزيت، از بدعت‌ها به حساب مي‌آيد، اگر به ضميمه اين كار طعام هم در آن خانه پخته شود، اين عمل از نوحه‌سرايي به حساب مي‌آيد... و نوحه‌سرايي - آن گونه كه بسياري از اهل علم و از طلاب علم مي‌دانند - از گناهان بزرگ به حساب مي‌آيد...».(264)
19 - او در جاي ديگر مي‌گويد: «اجير گرفتن قاري قرآن تا اين‌كه قرآن كريم را بر روح مرده قرايت كند از بدعت‌ها به حساب مي‌آيد، و در آن اجري براي قاري و مرده نيست؛ زيرا قاري تنها براي دنيا و مال، قرايت قرآن مي‌كند و هر عملي كه مقصود به آن دنيا باشد نمي‌تواند موجب تقرب به خدا باشد و در آن ثوابي نزد خدا نيست. بنابر اين عمل او ضايع شده و غير از اتلاف مال بر ورثه به حساب نمي‌آيد، لذا بايد از اين عمل احتراز جست؛ زيرا بدعت بوده و از منكرات به حساب مي‌آيد».(265)
20 - شوراي دايمي وهابيان مي‌گويند: «اجير كردن كسي براي قرايت به نيت مرده به جهت تنفيذ وصيت او كه به آن سفارش كرده، از اموري است كه بدعت بوده و لذا اين عمل جايز و صحيح نيست».(266)
21 - عبدالعزيز بن‌باز مي‌گويد: «از پيامبرصلي الله عليه وآله و از اصحابش و نيز از سلف صالح ثابت نشده كه هيچ نوع برنامه‌اي را براي مرده گرفته باشند، نه هنگام وفاتش و نه بعد از يك هفته يا چهل روز يا يكسال بعد از وفاتش، بلكه تمام اين كارها بدعت و عادت قبيحي است كه نزد قدماي مصر و ديگر كافران بوده است. پس بايد مسلماناني را كه اين برنامه‌ها را مي‌گيرند نصيحت كرده و بر آنان به جهت اين كارها انكار نمود؛ زيرا اميد است كه به سوي خدا توبه كرده و دست از اين كارها بردارند، چون در اين اعمال بدعت‌هايي در دين و مشابهت با كفار وجود دارد...».(267)
22 - در فتواي ديگر مي‌گويد: «همانا برپا كردن وليمه براي تعزيت دهندگان، اصل و اساسي ندارد، بلكه اين عمل بدعت و منكر بوده و از امر جاهليت است. پس بر تعزيت دهندگان جايز نيست كه وليمه براي صاحبان عزا برپا كنند، نه در روز اول و نه روز سوم و نه چهارم...».(268)
23 - شوراي دايمي وهابيان مي‌گويند: «هديه كردن ثواب نماز بر ميت، جايز نيست، بلكه اين عمل بدعت است؛ زيرا از پيامبرصلي الله عليه وآله و صحابه (رض) ثابت نشده است...».(269)
24 - شوراي دايمي وهابيان مي‌گويند: «هديه دادن ثواب براي پيامبرصلي الله عليه وآله جايز نيست، نه ثواب ختم قرآن و نه غير قرآن؛ زيرا سلف صالح از صحابه و بعد از آنان چنين كاري را انجام ندادند، و حال آن‌كه عبادات توقيفي است...».(270)
25 - ابن عثيمين مي‌گويد: «هنگام تعزيت دادن بوسيدن نزديكان مرده را من سنت نمي‌دانم، و لذا براي مردم سزاوار نيست كه اين عمل را سنت كنند...».(271)
26 - ابن فوزان مي‌گويد: «واجب است انكار تلقين ميت؛ زيرا اين عمل بدعت است».(272)
27 - شوراي دايمي وهابيان مي‌گويند: «توزيع غذا و ميوه در كنار قبور بدعت است و براي قاريان جايز نيست كه قرآن را بر روي قبرها بخوانند... زيرا تمام اين كارها بدعت و منكر بوده و جايز نيست».(273)
28 - ابن عثيمين مي‌گويد: درخواست قرايت فاتحه از حاضران در مجلس نيز بدعت است».(274)
29 - او نيز مي‌گويد: «قرايت سوره يس بر قبر ميت بدعتي است كه اصل و اساسي ندارد، و نيز قرايت قرآن بعد از دفن سنت نيست، بلكه بدعت مي‌باشد».(275)
30 - شوراي دايمي مفتيان وهابيان مي‌گويند: «تهليل؛ يعني گفتن لا اله الا الله هنگام حمل اموات به طرف قبر دليل قابل اعتمادي براي آن نمي‌دانيم كه دلالت بر جواز چنين عملي كند، بلكه اين عمل بدعت است».(276)
31 - ابن عثيمين مي‌گويد: «كساني كه به پرده‌هاي كعبه مي‌چسبند و زياد دعا مي‌خوانند، براي عملشان در سنت اصل و اساسي نيست؛ بلكه اين كار بدعت است، لذا بر عالم است كه براي مردم اين مطلب را بيان كند».(277)
32 - ابن فوزان مي‌گويد: «بدعت‌هايي كه در مجال عبادات در اين زمان پديد آمده بسيار است؛ از جمله جهر به نيت در نماز است، به اين‌كه بگويد: نيت مي‌كنم كه براي خدا فلان نماز را به جاي آورم، و اين عمل بدعت است؛ زيرا از سنت پيامبرصلي الله عليه وآله به حساب نمي‌آيد... و جايگاه نيت در قلب است، نيت عمل قلبي است نه عمل زباني. و نيز از بدعت‌ها، ذكر دسته جمعي بعد از نماز است؛ زيرا مشروع آن است كه هر شخصي ذكر معين را به صورت تنهايي بگويد...».(278)
33 - شوراي دايمي مفتيان وهابي مي‌گويند: «رفتن بالاي غار معروف به غار حرا از شعاير حج و از سنت‌هاي اسلامي به حساب نمي‌آيد، بلكه اين عمل بدعت بوده و راهي از راه‌هاي شرك به خدا به حساب مي‌آيد. بنابر اين سزاوار است كه مردم را از بالا رفتن به غار حرا منع كرد...».(279)
34 - ابن عثيمين مي‌گويد: «برخي از زايران دست به محراب و منبر و ديوارهاي مسجد مي‌كشند، تمام اين‌ها بدعت است».(280)
35 - عبدالعزيز بن‌باز درباره بوسيدن دست بعد از مصافحه و قرار دادن دست بر سينه به جهت زيادتي دوستي مي‌گويد: «براي اين عمل اصل و اساسي از شريعت اسلامي نمي‌دانيم، و لذا بوسيدن دست يا قرار دادن آن بر سينه بعد از مصافحه مشروع نيست».(281)
37 - ابن عثيمين مي‌گويد: «در مورد مصافحه شخص وارد بر كساني كه نشسته‌اند، چيزي از سنت نمي‌دانم، و لذا سزاوار نيست كه اين عمل انجام گيرد. برخي از مردم امروزه هنگامي كه وارد مجلسي مي‌شوند شروع به مصافحه از يك يك افراد مجلس مي‌كنند، اين عمل آن گونه كه من مي‌دانم مشروع نيست».(282)
38 - ابن عثيمين مي‌گويد: شروع مجالس و محاضرات به صورت دايم با آياتي از قرآن به صورتي كه گويا اين عمل سنت مشروعي است، سزاوار نمي‌باشد».(283)
39 - شوراي دايمي مفتيان وهابي مي‌گويند: «همانا قرايت قرآن به صورت دست جمعي با يك صوت بعد از هر نماز صبح و مغرب ياغير اين دو بدعت است. همچنين التزام به دعاي دست جمعي با يك صوت بعد از هر نماز صبح و مغرب يا غير اين دو بدعت است. همچنين التزام به دعاي دست جمعي بعد از نماز بدعت مي‌باشد».(284)
40 - ابن عثيمين مي‌گويد: «ختم تلاوت قرآن به «صدق الله العظيم» غير مشروع بوده و سنت به حساب نمي‌آيد، لذا بر انسان سنت نيست كه هنگام به پايان رساندن قرآن كريم «صدق الله العظيم» بگويد».(285)
41 - شوراي دايمي مفتيان وهابي نيز مي‌گويند: «گفتن «صدق الله العظيم» بعد از پايان پذيرفتن قرآن بدعت است».(286)