انحرافات عقيدتى شيخيه
تبيين و نقد و بررسى تمامى عقايد و آراى كلامى شيخ احمد احسايى و شاگردان و پيروان او، در اين مختصر نمىگنجد. پيش از بيان يكى از آراى «غلوّ آميز» وى، متذكّر مى گردد وصف كلى انديشه احسايى را مىتوان در اين خلاصه كرد:
«وى علوم و حقايق را به تمامى، نزد پيامبر و امامان مى دانست و از ديدگاه او، حكمت ـ كه علم به حقايق اشياست ـ با باطن شريعت و نيز با ظاهر آن، از هر جهت سازگارى دارد».
او معتقد است:
«عقل آن گاه مى تواند به ادراك امور نايل شود كه از انوار اهل بيت عليهم السلام روشنى گيرد و اين شرط در شناختهاى نظرى و عملى يكسان وجود دارد. درست است كه انديشه دراصول ومعارف دين واجب است، اما از آن جا كه حقيقت با اهلبيت عليهم السلام همراهى دارد،صدق احكام عقل، در گرو نورى است كه از ايشان مىگيرد».(33)
گرايش وى به امور باطنى شريعت، به گونه اى است كه موضع اهل ظاهر را در اكتفا به ظاهر شريعت، نمى پذيرد و معتقد است: «تمسكش به اهل بيت عليهم السلام ، در دريافت حقايق، سبب شده است كه در بعضى از مسايل، با بسيارى از حكيمان و متكلمان، مخالفت كند». از اين رو، عقايد وى و پيروانش درباره «معاد و اطوار جسم»، در «معراج پيامبر اسلام»، «وجود امام عصر (عج)»، «مقام ائمه اطهار عليهم السلام »، «نيابت خاصه»، و «اعتقاد به ركن رابع» مورد اعتراض، و انكار و نقد انديشمندان و فقيهان بزرگ قرار گرفت.
اينك، ضمن اشاره به عقايد احسايى در باب «جايگاه امام در آفرينش»، نوشتههاى غلوّ آميز وى را در اين باره نقد خواهيم كرد.