آب گرم و آماده وضو

اول ـ شـيـخ طـوسـى از ( كافور خادم ) روايت كرده كه گفت : حضرت امام على نقى عـليـه السـلام فـرمـود بـه مـن كـه فـلان سـطـل را در فـلان مـحـل بـگـذار كه من وضو بگيرم از آن براى نمازم وفرستاد مرا پى حاجتى وفرمود چون بـرگـشـتى سطل را بگذار كه مهيا باشد براى وقتى كه من خواستم آماده نماز شوم . پس آن حـضـرت بـر قـفـا خـفـت تـا خـواب كـنـد ومـن فـراموش كردم كه فرمايش حضرت را به عمل آورم وآن شب ، شب سردى بود، پس يك وقت ملتفت شدم كه آن حضرت برخاسته براى نـمـاز ويـادم آمـد كـه مـن سـطـل آب را نـگـذاشـتـم در آن مـحـل كـه فـرموده بود. پس از جاى خود دور شدم از ترس ملامت آن حضرت ومتاءلم بودم از جـهـت آنـكـه آن حـضـرت بـه تـعـب ومـشـقـت خـواهـد افـتـاد بـراى تـحـصـيـل آن سـطل آب ، ناگاه مرا ندا كرد نداء غضبناك ، من گفتم : انا للّه چه عذر آورم ؟ بـگـويم فراموش كردم چنين كارى را و چاره اى نديدم از اجابت آن حضرت ، پس رفتم به خدمتش به حال رعب وترس ، فرمود: واى بر توآيا ندانستى رسم وعادت مرا كه من تطهير نـمـى كـنـم مـگـر بـه آب سـرد، بـراى مـن آب گـرم نـمـودى ودر سـطـل كـردى . گـفـتـم : بـه خـدا سـوگـنـد كـه مـن نـه سـطـل را در آنجا گذاشتم ونه آب در آن كردم ، فرمود: اَلْحَمْدُللّهِ به خدا قسم كه ما ترك نخواهيم كرد رخصت خدا راورد نخواهيم كرد عطاى اورا، حمد خداوندى را كه قرار داد ما را از اهـل طـاعـتـش وتـوفـيق داد ما را به اعانت نمودن از براى عبادتش ، همانا پيغمبر صلى اللّه عـليـه وآله وسـلم فـرمـود كـه خـداونـد غـضـب مـى كـن بـر كـسـى كـه قبول نكند رخصتش را.(5)