موضوع نهم: بسم الله جزء سوره حمد است
یک نکته شگفت آور
هنگامى که پیروان اهل بیت(علیهم السلام) به زیارت خانه خدا مشرّف مى شوند و براى حفظ وحدت، طبق دستورى که ائمّه اهل بیت(علیهم السلام) به آنها داده اند، در نماز جماعت برادران اهل سنّت شرکت مى کنند و به فضیلت نماز در مسجدالحرام و مسجدالنبى(صلى الله علیه وآله) نائل مى شوند، نخستین چیزى که توجّه آنها را به خود جلب مى کند این است که مى بینند ائمّه محترم جماعت آنها یا «بسم الله الرحمن الرحیم» در آغاز سوره حمد مطلقاً نمى گویند یا آهسته و مخفى مى گویند حتّى در نمازهاى جهریّه مانند مغرب و عشا.
این در حالى است که مشاهده مى کنند درتمام قرآن هاى موجود که غالباً در مکّه چاپ شده است، سوره حمد هفت آیه دارد که یکى از آنها بسم الله است و این سبب تعجّب همه مى شود که چرا بسم الله مهمترین آیه قرآن به چنین سرنوشتى گرفتار شده است.
ولى هنگامى که از ما سؤال مى کنند و داستان اختلاف روایات و مذاهب اهل سنّت را در بسم الله براى آنها نقل مى کنیم، تعجّب آنها افزون مى شود. لازم است در این جا نخست به فتاواى موجود در این مسأله و سپس به روایات مختلفى که در این بحث وارد شده است، مراجعه کنیم.
به طور کلى فقهاى اهل سنّت سه گروه شده اند:
1ـ گروهى مى گویند بسم الله در آغاز سوره حمد باید خوانده شود. در نمازهاى جهریّه به صورت جهر و در نمازهاى اخفائیه به صورت آهسته، اینها امام شافعى و اتباع او هستند.
2ـ کسانى که مى گویند خوانده شود ولى مطلقاً آهسته بخوانند و آنها حنابله (پیروان احمد حنبل) هستند.
3ـ گروه دیگرى خواندن بسم الله را مطلقاً ممنوع مى دانند و آنها پیروان امام مالک هستند. قول پیروان ابوحنفیه نیز نزدیک به مالک است.
عبارت ابن قدامه فقیه مشهور اهل سنّت در کتاب مغنى چنین است:
«إنّ قراءة بسم الله الرحمن الرحیم مشروعة فى أوّل الفاتحة و أوّل کلّ سورة فى قول أکثر أهل العلم و قال مالک و الأوزاعى لا یقرؤها فى أوّل الفاتحة... و لا تختلف الروایة عن أحمد أنّ الجهر بها غیر مسنون...
و یروى عن عطاء و طاووس و مجاهد و سعید بن جبیر الجهر بها و هو مذهب الشافعى...; قرائت بسم الله الرحمن الرحیم در آغاز سوره حمد و در آغاز هر سوره اى نزد اکثر اهل علم مشروع است ولى مالک و اوزاعى (از فقهاى اهل سنّت) گفته اند در آغاز سوره حمد خوانده نشود، و (در مورد جهر به بسم الله) روایاتى که از احمد حنبل نقل شده همه مى گوید، جهر به بسم الله مستحب نیست... و از عطا و طاووس و مجاهد و سعید بن جبیر روایت شده که جهر به بسم الله شود و مذهب شافعى نیز همین است».(1)
در این عبارت هر سه قول از آنان نقل شده است.
و در تفسیر «المنیر» از وهبه زحیلى چنین آمده است:
«قال المالکیّة و الحنفیّة لیست البسملة بآیة من الفاتحة و لا غیرها إلاّ من سورة النمل...
إلاّ أنّ الحنفیّة قالوا یقرء المنفرد بسم الله الرحمن الرحیم مع الفاتحة فى کلّ رکعة سرّاً...
و قال الشافعیّة و الحنابلة البسملة آیة من الفاتحة یجب قرائتها فى الصلوة إلاّ أنّ الحنابلة قالوا کالحنفیّة یقرؤ بها سرّاً و لا یجهر بها و قال الشافعیّة: یسرّ بها فى الصلاة السریّة و یجهر بها فى الصلاة الجهریّة;
پیروان مالک و ابوحنفیه مى گویند که بسم الله جزء آیات سوره حمد و سایر سوره هاى قرآن نیست، تنها آیه اى است در (داخل) سوره نمل... ولى پیروان ابوحنفیه مى گویند: کسى که فرادى نماز مى خواند بسم الله الرحمن الرحیم را در هر رکعت آهسته با سوره حمد مى خواند... ولى پیروان شافعى و احمد حنبل مى گویند: بسم الله آیه اى از سوره فاتحه است که واجب است در نماز خوانده شود، با این تفاوت که حنبلى ها همچون حنفى ها مى گویند آهسته خوانده شود و جهر در آن جایز نیست، ولى شافعى ها مى گویند در نمازهاى اخفایى آهسته مى خواند (نماز ظهر و عصر) و درنمازهاى جهرى (مغرب و عشا و صبح) بلند مى خواند».(2)
بنابراین قول شافعى ها از همه اقوال به قول فقهاى شیعه نزدیک تر است، جز این که اصحاب ما در همه نمازها جهر به بسم الله را مستحب مى دانند و خواندن بسم الله را در سوره حمد به اتّفاق واجب مى شمرند و در سایر سوره ها مشهور و معروف جزئیّت است.
به راستى یک محقّق بى نظر در حیرت فرو مى رود، چرا که مى بیند پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) 23 سال تمام، اکثر نمازهاى خود را به جماعت در حضور همه خوانده است و همه نماز حضرت را با گوش خود شنیده اند، امّا با گذشت یک مدّت کوتاه این اختلاف وحشتناک پیدا شده، بعضى مى گویند خواندن بسم الله ممنوع است، بعضى مى گویند واجب است، گروهى مى گویند باید آهسته خوانده شود، گروه دیگرى مى گویند در نمازهاى جهریّه باید بلند خوانده شود!!
آیا این اختلاف عجیب و باورنکردنى نشان نمى دهد که مسأله عادى نیست و دست یک گروه سیاسى، در پشت این برنامه کار مى کرده که احادیث ضدّ و نقیضى را جعل کرده اند و به آن حضرت نسبت داده اند (این سخن سربسته بماند تا آن را شرح دهیم).
بخارى در صحیح خود حدیثى آورده که مى تواند پرده از روى رازهایى بردارد، مى گوید: مُطَرِّف از «عمران بن حصین» نقل مى کند که هنگامى که با على(علیه السلام) در بصره نماز خواند، گفت: «ذکّرنا هذا الرجل صلاةً کنّا نصلّیها مع رسول الله(صلى الله علیه وآله); این مرد نمازى را که ما با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خواندیم، به یاد ما آورد!».(3)
آرى معلوم مى شود همه چیز، حتى نماز را تغییر دادند!
«شافعى» در کتاب معروف «الامّ» از «وهب بن کیسان» نقل مى کند: «کلّ سنن رسول الله(صلى الله علیه وآله) قد غیّرت حتى الصلاة; تمام سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را تغییر دادند حتى نماز را!».(4)
* * *
1. المغنى ابن قدامه، جلد 1، ص 521 .
2. تفسیر المنیر، جلد 1، صفحه 46 .
3. صحیح بخارى، جلد 1، صفحه 190.
4. الامّ، جلد 1، ص 269 .