مسح بر روى کفش ها!

و از عجایب روزگار که هر محقّق بى طرفى را شگفت زده مى کند این که این برادران که اصرار بر عدم جواز مسح پاها در وضو و لزوم شستن پاها دارند، اغلب تصریح مى کنند که مى توان به جاى شستن پاها روى کفش را مسح نمود، نه در حال اضطرار که در حال اختیار، نه در سفر بلکه در حضر و در هر حال.
به راستى انسان از چنین حکمى کلافه مى شود، یا شستن پاها یا مسح روى کفش ها!
البتّه گروه دیگرى که متأسّفانه از نظر فقه اهل سنّت در اقلّیّت قرار گرفته اند، مسح بر کفش ها را جایز نمى شمردند مانند على بن ابى طالب(علیه السلام) و ابن عبّاس و مالک یکى از ائمّه اهل سنّت (طبق یکى از فتاواى او).
جالب این که «عایشه» که برادران اهل سنّت براى فتاوا و روایات او اهمّیّت فراوان قائل اند در حدیث معروفى مى گوید: «لئن تقطع قدماى أحبّ إلىّ من أن امسح على الخفّین ; هرگاه دو پاى من قطع شود براى من بهتر از آن است که (هنگام وضو) مسح بر روى کفش ها کنم!».(1)
با این که شب و روز با پیامبر(صلى الله علیه وآله) بوده و وضوى آن حضرت را دیده است.
به هر حال اگر این برادران از احادیث اهل بیت(علیهم السلام) که مطابق ظاهر قرآن است، پیروى مى کردند، جز مسح بر پاها را نمى پذیرفتند.
پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)در حدیث صحیح معتبر فرمود: از میان شما مى روم و دو چیز گران بها در میان شما مى گذارم: کتاب خدا و عترتم، اهل بیتم را که اگر به آنها تمسّک جویید هرگز گمراه نمى شوید.
امام باقر(علیه السلام) در روایت معتبرى مى فرماید: سه چیز است که در آن از هیچ کس تقیّه نمى کنم: شرب مسکرات (بعضى شرب نبیذ را جایز مى شمردند)، مسح بر خفّین (کفش ها) و حجّ تمتّع، «ثَلاَثَةٌ لاَ اتَّقِى فِیهِنَّ أحَداً شُرْبُ المُسْکِرِ، وَ مَسْحُ الخُفَّیْنِ وَ مُتْعَةُ الحَجِّ».(2)
* * *
1. مبسوط سرخسى، جلد 1، صفحه 98.
2. کافى، جلد 3، صفحه 32 .