بیایید ما هم تحقیق کنیم

مجذوب که از ناراحتى و بى تابى رنگ خود را باخته بود نگاه پرمعنایى به ریاضعلى کرد که چرا ساکت نشسته است. ریاضعلى که احساسات خود را کنترل کرده بود رو به آقاى فاضل کرد و گفت: البتّه روایات گذشته را که راویان حدیث نقل کرده اند منکر نیستیم، ولى «قلندر هر چه گوید دیده گوید» بیایید ما هم قدم به قدم، مراحل تصوّف را ببینیم; در عالم حقیقت جویى جدالى نیست.
ادیب زاده: همین پیشنهاد را من مى خواستم بکنم، ولى به شرط اینکه وقتى مطلب به حدّ تحقیق و یقین رسید شما از مرکب تصوّف فرود آمده و منصفانه حق را بپذیرید، از این بهتر چه مى خواهید؟
ریاضعلى: هیچ هیچ.
مجذوب: تا راه تحقیق باز است چرا دردسر بکشیم؟