حرکات شرم آور
در طرائق(1) مى نویسد: شبلى با اصحابش مى گذشت، کلّه اى دید که بر آن نوشته: «خَسِرَ الدُّنیا وَالآخِرَة» دنیا و آخرت را باخته است. شبلى گفت: به عزّت خدا که این یا سر پیغمبر است یا امام! مریدان گفتند: یعنى چه؟ گفت: در راه او (خدا) تا دنیا و آخرت را زیان نکنى به او نرسى. و نیز در طرائق(2) از تذکره عطّار نقل مى کند که شبلى چند گاه ناپدید شد، آخر او را در «مخنث خانه» (مرکز فساد) یافتند، گفتند اینجا کجاست که آمدى؟ گفت: همان طور که مخنث ها در دنیا و آخرت نه مردند و نه زن، من هم در امر دین نه مرد هستم نه زن، پس جاى من اینجاست!
درویش: آرى مردان خدا در مسیر ریاضت به «مخنث خانه» هم مى روند.
ادیب زاده صداى شلیک خنده اش بلند شد... .
درویش رو به او کرد و گفت: توى دلت قند آب مى کنند؟
ادیب زاده: نه جانم اینها مفاخر رهبران شماست.
آقاى فاضل: خلاصه آنکه به گفته شیخ عطّار بالاخره کار شبلى بر اثر این کجروى ها به جایى کشید که حرکاتى از او سر زد که او را به تیمارستان بردند و زنجیر کردند.(3)
(1). طرائق، ص 205.
(2). طرائق، ص 207.
(3). زهد و تصوّف، ص 137.