فلسفه و تعقّل
آقاى فاضل: اوّلا ما نمى گوییم همه احکام عقلى مطلقاً حتّى در غیر شرایط لازم صددرصد مطابق با واقع است، ولى از شما مى پرسیم آیا به محض اینکه اشتباهاتى در اندیشه هاى خود یافتیم مى توان همه احکام عقلى را نادیده گرفته، خود را سرگردان وادى شک و سفسطه کنیم.
خدا به انسان عقل داده تا بتواند در راه کشف حقیقت از ابزار تفکّر و تعقّل کمال استفاده را بکند، اگر مردم یک مشت کر و لال و بى اندیشه بودند معنى نداشت که خداوند حکیم از عقل و فکر ترّهات انگیز آنها داورى بخواهد. خطاب «(قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ); بگو: دلیلتان را بیاورید»(1) و صدها نظایر آن که متّکى به برهان عقل است متوجّه همین مردم بود که چرا از عقل خداداده کمک نمى خواهند و اگر دلیلى بر ادّعاهاى خود دارند نمى آورند. معلوم مى شود مردم مى توانند در راه حقیقت طلبى از سلاح تعقّل کمک خواسته، به واقع دست یابند. غرض ما هم که احکام عقلى را معتبر مى دانیم بیش از این نیست، نه اینکه هرچه عقل ناقص آمیخته به اغراض به ما پیشنهاد کرد پذیرفته، گناه را به گردن عقل بیندازیم.
* * *
(1). سوره بقره، آیه 111.