شيعه دوازده امامى در كشور ايران
كاربرد واژه شيعه را در زمان رسول اكرم ، از زبان آن حضرت ، بارها اصحاب و اطرافيان آن حضرت شنيده بودند و با اين نام آشنايى پيدا كرده بودند و براى عده اى كه نسبت به حضرت على عليه السلام علاقه و توجه داشته و شيعه خوانده مى شدند، احترام قائل بودند. رواياتى از قبيل : ( يا على انت و شيعتك هم الفائزون ) كه از زبان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله شنيده بودند، عظمت على و شيعيان او را بر دوست و دشمن آشكار ساخته بود. ولى پس از كودتاى سقيفه ، على عليه السلام و ياران ويژه او منزوى شدند، شيعيان او در اقليت ماندند، ولى اين عنوان - شيعه على - در افواه روز به روز شهرت بيشترى پيدا كرد.
گروه شيعيان در ايران در شهرهاى قم و كاشان و سبزوار و بيهق ، نسبت به جاهاى ديگر بيشتر و متمركزتر بود. آن روزها، مذهب شيعه در ايران رسميت نداشت ، تا اينكه آل بويه در قرن چهارم هجرى بر بعضى از ولايات ايران حكومت يافتند و چون آنها معتقد به مذهب شيعه اماميه بودند، براى رسميت دادن اين مذهب در ايران كوشش فراوانى نمودند، ولى به علت مخالفت خلفاى عباسى در بغداد كه نفوذ سياسى و دينى زيادى در ايران داشتند، كوشش آل بويه به جايى نرسيد. ولى پس از سقوط خلافت بغداد به دست هلاكوخان مغول در سال 656 هجرى ، يكى از ايلخانان مغول به نام سلطان محمد خدابنده موقتا مذهب شيعه اماميه راپذيرفت و در سكه ها نام ائمه را نقش كرد و در خطبه ها نيز آنان را مطرح ساخت ، ولى باز شيعه رسميت پيدا نكرد. اما شيعيان بر دامنه تبليغات خود افزودند و روز به روز نفوذ خود را در شهرهاى ايران بسط و توسعه مى دادند، تا اينكه گروهى شيعه مذهب به نام (سربداران ) در اواسط قرن هشتم هجرى توانستند حكومتى بر اساس مذهب شيعه در شهر سبزوار كه آن روز بيشتر مردم آن شيعه بودند تشكيل دهند و از طرف ديگر خاندان سادات مرعشى كه در تاريخ هميشه معروف به (صاحبان سيف و قلم ) بوده اند، در زمان يك حكومت مقتدر شيعى را تشكيل دادند و نيز در آذربايجان در قرن نهم هجرى (جهانشاه ) از پادشاهان قراقويونلو حاكم آن ديار به مذهب شيعه دلبستگى تام داشته و به آن افتخار مى نمودند، و در قم و كاشان و سبزوار مردم در تشيع روز به روز بر دامنه تشكيلات مذهبى شيعى مى افزودند. تمام اينها دست به دست هم دادند تا اينكه صفويه روى كار آمدند، و چون شاه اسماعيل صفوى از صوفيان قزلباش كه بر مذهب شيعه بودند، روى كار آمد و در سال 907 هجرى بر تخت سلطنت جلوس كرد، مذهب شيعه دوازده امامى را در ايران رسميت داد و آن را على رغم سلطان سليم پادشاه عثمانى كه بر طريق تسنن بود؛ به عنوان مذهب رسمى ركشور ايران اعلام كرد، و تبليغ اين مذهب را جزو سياست دولت خود قرار داد و گفتن اشهد ان عليا ولى الله و حى على خير العمل را در اذان و اقامه عملى ساخت . اندك اندك در كوتاه ترين زمان ، مردم ايران به مذهب تشيع روى آوردند و آن را پذيرفتند و بدينگونه در اندك زمانى مذهب شيعه اثنى عشرى در بيشتر ولايات ايران با استقبال گرم مردم آن ولايات روبرو شد و از آن زمان تاكنون كه در حدود پانصد سال مى گذرد، شيعه جعفرى اثنى عشرى مذهب رسمى دولت و ملت ايران شده است .
صفويه پس از رسميت دادن مذهب شيعه اثنى عشرى ، براى اينكه معارف نوينى را جانشين معارف كهن سنى كرده باشند، در صدد برآمدند كه فقهايى از جبل عامل لبنان كه در آن روزگار مهد معارف شيعه بود و يا بحرين و احساء كه در ساحل غربى خليج فارس قرار دارند، براى تعميم و تتبع فقه و كلام شيعه به ايران دعوت نمايند. لذا دانشمندانى همچون شيخ حر عاملى و شيخ بهاء الدين عاملى به ايران روى آوردند و بعدا شاگردانى از آنها امثال علامه مجلسى بر سر كار آمدند كه در ترويج مذهب شيعه نقش بسيار مهمى را ايفا كردند.
براى اطلاع بيشتر به كتابهاى زير مراجعه كنيد:
1. اصل الشيعه و اصول ها ص 190
2. اوائل المقالات فى المذاهب ص 24
3. بيان الاديان ص 40
4. تذكرة الامد علامه مجلسى ص 156
5. دايرة المعارف الاسلاميه ص 178
6. سرمايه ايمان ص 98
7. عقيدة الشيعة الاماميه ص 111
8. نجم الثاقب در احوالات امام عائب
9. كتاب الغيبة شيخ طوسى ص 256
10. فرهنگ فرق اسلامى ص 24