((بندهشن )) (از كتب معتبر زبان پهلوى)

((هرمزد، چون همه چيز را مى دانست و به وجود اهريمن نيز آگاهى داشت ، پس پى برده بود كه جنگى ميان او و اهريمن روى خواهد داد. از اين رو آغاز به آفرينش جهان كرد. جهان در مدت سه هزار سال ، تنها عالم ارواح بو. پس اهريمن روشنايى را ديده ، به آن حمله كرد و شكست خورد... پس هرمز به آفريدن جهان مادى پرداخت و در آغاز آسمان و وهومينا (انديشه نيك ) و روشنائى مادى و دين مزديسنا و امشاسپندان را آفريد، پس ‍ از آن ، آب و زمين و درختان و چارپايان و در پايان آدمى را آفريد. اهريمن مشغول آفرينش چيزيهاى بد شد. از آفرينش هرمزد، نخستين حيوان ، ((گاو)) و نخستين انسان ، ((كيومرث )) بود.
پس از چندى اهريمن به پا خواست . او نيز...جانوران آزار دهنده و زهردار چون مار و كژدم و وزغ در زمين پراكند؛ چنانكه به قدر سر سوزن جايى خالى نماند. سپس بر گاو و كيومرث تاختن آورد و آز و نياز و رنج و تشنگى و ناخوشى و خواب را بر آنها چيره ساخت ... در مدت چهل سال ، مشيك و مشيانك كه آدم و حواى ايرانيان باشند، از خاك روئيدند...
هرمزد به آنها گفت : شما آدميد، شما نياكان بشريد، بايد نيكوكار و نيك انديش و نيك گفتار باشيد و ديوان را نيز نپرستيد.))(44)