كشف و كرامت، واقعيت يا افسانه و توهم؟

از جمله مسايلى كه مدعيان عرفان و مقامات عالى انسانى علَم مى‌كنند و آن را دست‌آويز و وسيله‌اى براى تبليغ فرقه و مسلك و طريقه خودشان قرار مى‌دهند، اين ادعا است كه رئيس و بزرگ آن‌ها ‌و به اصطلاح، پير و قطبشان‌ـ صاحب كشف و كرامت است. به عبارت ديگر، كم و بيش اين تلقى وجود دارد كه كشف و كرامت دليل حقانيت است و كسى كه از كشف و كرامت برخوردار باشد نشانه آن است كه او و روش و مسلك او صحيح و بر حق است.

براى بررسى اين ادعا ابتدا بايد ببينيم اصولا آيا كشف و كرامت واقعيت دارد؟ و اگر واقعيت دارد آيا نشانه و دليلى است بر اين‌كه صاحب آن از اولياى خدا و فردى مورد نظر و مرضىّ خداى متعال است؟ به عبارت ديگر، آيا صرف اين‌كه كار خارق العاده‌اى از كسى سر بزند دليل بر آن است كه وى از اولياى خدا است و خداوند به او نظر خاص و لطف ويژه دارد؟ و بالاخره ثالثاً، اگر كسى واقعاً از كشف و كرامت الهى برخوردار بود و در اثر لطف و عنايت خاص خداوند قدرت داشت كه كارهاى خارق العاده انجام دهد، آيا اين امر دليل بر اين مى‌شود كه تمام حرف‌ها و مطالبى كه مى‌گويد و اعتقاد دارد درست است و بايد چشم و گوش بسته آن‌ها را پذيرفت و سر تسليم در برابرشان فرود آورد؟ اين پرسش‌ها مهم‌ترين سؤالاتى است كه پيرامون مسأله كشف و كرامت وجود دارد و تا به يك يك آن‌ها پاسخ روشنى داده نشود، راه سوء استفاده‌هايى كه از اين مسأله مى‌شود مسدود نخواهد شد.