پاسخ او
معني صحيح آيه اين است: «خدا است كه كارها را از آسمان تا به زمين تدبير و تنظيم مي كند، سپس در روزي كه به اندازه ي هزار سال از آنچه شما مي شمريد، هست، اين تدبير به سوي او بالا رود».
پرواضح است كه با توجه به آيه ي قبلش (خدا است آن كه آسمان و زمين و آنچه در زير آن ها است را در شش روز آفريد...» منظور از اين تدبير، تدبير امور تكويني و آفريدن و منظم كردن جهان خلقت است، و هيچ گونه ربطي به دوران پيامبري پيغمبر اسلام و وقت نسخ آن ندارد.
گذشته از اين ها آيه مي گويد: برگشتن تدبير (و برچيده شدن تدبير و امور جهان طبيعت و دنيا) به سوي خدا در روزي (روز قيامت) خواهد بود كه طول آن هزار سال است، نه در روزي كه پس از هزار سال خواهد آمد.
وانگهي با بعثت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم تدبير امور تشريع آغاز شد و هنگام مرگش پايان يافت، بنابراين گلپايگاني مبدأ هزار سال را از آغاز يا انجام تدبير امر تشريع، بشمرد نه از هنگام وفات امام حسن عسكري عليه السلام، چه آن كه هيچ كس نگفته كه ائمه اطهار عليهم السلام در تشريع پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شركت كرده اند. [1] .
وانگهي خود ميرزا علي محمد باب در صحيفه ي عدليه اش كه در سال هاي اوليه بعد از مراجعت از سفر حج تأليف كرده [2] (حدود سال هاي 1260 و 1262) در چندين مورد صريحا خود را پيرو شريعت اسلام دانسته و در صفحه ي 5 صريحا گفته: «شريعت مقدسه هم (يعني اسلام هم) نسخ نخواهد شد».
و اين مطلب با نسخ اسلام (طبق بافته ي گلپايگاني) در سال 1260 هجري سازشي ندارد.
مطلب ديگر اين كه چرا گلپايگاني مرگ امام حسن عسكري را پايان دانسته، مگر امام دوازدهم فرزند او، به اقرار خود باب (در صحيفه ي عدليه صفحه 40) و غير او امام بعد از امام حسن عسكري عليه السلام نيست؟!
اين بود چند نمونه از استدلال هاي گلپايگاني، شما در چهره همين نمونه ها و بافندگي ها، ماهيت استدلال هاي ديگر او را تماشا كنيد.
* * *
[1] تلخيص و اقتباس از جمال ابهي، ص 274 - نمونه هاي ديگر از استدلال هاي گلپايگاني را در همين كتاب (جمال ابهي) از صفحه ي 270 تا 339 مطالعه كنيد.
[2] اين كتاب در 42 صفحه به قطع كوچك 17 در 12 سانتي متري در اين چند سال اخير از طرف بابيه مقيم مركز چاپ حروفچيني شده است. به راستي اگر يك نفر بابي يا بهايي منصف و حقيقت جو همين كتاب را به دقت مطالعه كند، يقين خواهد كرد كه علي محمد باب از روي سادگي و اغواي شياطين و اجانب كم كم كلام خود را عوض كرده و از عقايد اوليه دست كشيده است.