اميرمؤمنان و سوگند دادن خدا به مقام اوليا
در دعاهاي اميرمؤمنان چنين سوگندهايي را به وضوح مي يابيم:
آن حضرت پس از برگزاري نوافل شب، اين دعا را زمزمه مي كرد:
«أَللَّهُمَّ اِنّي أَسأَلُكَ بِحُرْمَةِ مَنْ عَاذَ بِكَ مِنْكَ، وَلَجَأَ اِلي عِزِّكَ واسْتَظَلَّ بِفَيْئِكَ، وَاعْتَصَمَ بِحَبْلِكَ، وَلَمْ يَثِقْ إلاَّ بِكَ» [1] .
«پروردگارا! من از تو درخواست مي كنم به احترام آن كس كه از تو به تو پناه برده است (جز تو پناهگاهي نيانديشيده است) و به عزّت تو ملتجي شده و در زير سايه تو قرار گرفته است و به ريسمان تو چنگ زده و به جز تو به ديگري دل نبسته است.»
و نيز حضرت در دعايي، به يكي از ياران خود آموخت كه بگويد:
«وَبِحَقِّ السَّائِلينَ عَلَيكَ، وَالرَّاغِبينَ اِلَيْكَ، وَالمُتعَوِّذِينَ بِكَ، والمُتَضَرِّعِينَ اِليكَ، وبِحَقِّ كُلِّ عَبْدٍ مُتَعبِّدٍ لَكَ في كلّ بَرٍّ أو بَحْرٍ أو سَهْلٍ أو جَبَلٍ أَدْعُوكَ دُعاءَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ...» [2] .
«بارالها! به حق سؤال كنندگان و متوجهان و پناهندگان به تو، و به حق خضوع كنندگان درگاهت و به حق هر بنده پرستشگري كه تو را در خشكي يا دريا، بيابان يا كوه مي پرستد، تو را مي خوانيم، بسان خواندن آن كس كه بيچارگي او به نهايت رسيده است.»
چنين مناجات روح انگيز و ابراز تذلّل ها به درگاه حق، نتيجه اي جز تحكيم توحيد و ابراز علاقه به دوستان خدا كه خود نوعي توجه به خدا است، چه نتيجه اي مي تواند داشته باشد؟
بنابر اين بايد از تهمت كفر و شرك، كه بيش از هر نوع جنسي، در بساط وهابي ها يافت مي شود، صرف نظر كرد و مسأله را از زاويه ديگر مورد مطالعه قرار داد.
روي اين اساس، برخي از ميانه روهاي آنان، موضوع «قسم دادن خدا به اوليا را در محدوده تحريم و كراهت مطرح كرده و بر خلاف «صنعاني» تندرو كه مسأله را در دائره كفر و شرك قرار داده، سخن از كفر و شرك به ميان نياورده اند.
اكنون كه محور سخن روشن گرديد و معلوم شد كه بايد موضوع را در چهارچوب، حرام و مكروه مورد بحث قرار دهيم، لازم است، دليل صحّت چنين توسلي را روشن سازيم:
* * *
[1] صحيفه علويه، انتشارات اسلامي، ص370.
[2] صحيفه علويه، ص 51.