4 ـ شفاعت حق مختص خدا است

آيه زير حاكي از آن است كه شفاعت حق خدا است، در اين صورت درخواست شفاعت از ديگري چه معنا دارد؟
«اَم اتَّخَذُوا مِنْ دونِ اللَّه شُفَعاءَ قُلْ اَوَلَوْ كانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئَا وَلا يَعْقِلُونَ قُلْ للَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً» [1] .
«بلكه آنان جز خدا شفيعاني اتخاذ كرده اند، بگو اگر آنان چيزي مالك نباشند و چيزي را تعقل نكنند (چگونه مي توانند شفيعان شما باشند؟) بگو شفاعت تنها از آن خدا است و بس.»

پاسخ:
مقصود از جمله «للَّهِِ الشَّفاعَةُ جَميعاً» اين نيست كه خدا شفاعت مي كند و بس و ديگري حق شفاعت كردن ندارد؛ زيرا شكي نيست كه خدا هيچ گاه درباره كسي نزد كسي شفاعت نمي كند، بلكه مقصود اين است كه تنها خداوند مالك اصل شفاعت است نه بتها زيرا كسي مالك شفاعت مي شود كه از عقل و درك و مالكيت چيزي برخوردار باشد و بت هاي مورد پرستش فاقد هر دو شرطند چنان كه مي فرمايد: «قُلْ اَوَلَوْ كانُوا لا يَمْلِكُونَ شَيْئاً....»
بنابر اين، محور بحث آيه اين است كه خداوند مالك شفاعت است نه بتها و در هر كس قابليت و شايستگي ديد به او اذن مي دهد تا درباره افراد شفاعت كند. در اين صورت اين آيه ارتباطي به محل بحث ما ندارد، چون مسلمانان فقط خدا را مالك شفاعت مي دانند نه اوليا را و معتقدند تنها كساني مي توانند شفاعت كنند كه او اذن دهد، و نيز معتقدند به حكم آيات و روايات، خدا به پيامبر اذن داده است كه شفاعت كند، از اين جهت از او به عنوان يك فرد مأذون (نه مالك شفاعت) درخواست شفاعت مي نمايند. حال اين سخن چه ارتباطي به مفاد آيه دارد.
* * *
[1] زمر: 44.