حدیث شماره 1

1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ الْمُثَنَّى الْخَطِيبِ قَالَ كُنْتُ بـِالْمـَدِيـنـَةِ وَ سَقْفُ الْمَسْجِدِ الَّذِى يُشْرِفُ عَلَى الْقَبْرِ قَدْ سَقَطَ وَ الْفَعَلَةُ يَصْعَدُونَ وَ يـَنْزِلُونَ وَ نَحْنُ جَمَاعَةٌ فَقُلْتُ لِأَصْحَابِنَا مَنْ مِنْكُمْ لَهُ مَوْعِدٌ يَدْخُلُ عَلَى أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع اللَّيْلَةَ فَقَالَ مِهْرَانُ بْنُ أَبِى نَصْرٍ أَنَا وَ قَالَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ عَمَّارٍ الصَّيْرَفِيُّ أَنَا فَقُلْنَا لَهُمَا سَلَاهُ لَنَا عَنِ الصُّعُودِ لِنُشْرِفَ عَلَى قَبْرِ النَّبِيِّ ص ‍ فَلَمَّا كَانَ مِنَ الْغَدِ لَقِينَاهُمَا فـَاجـْتـَمـَعْنَا جَمِيعاً فَقَالَ إِسْمَاعِيلُ قَدْ سَأَلْنَاهُ لَكُمْ عَمَّا ذَكَرْتُمْ فَقَالَ مَا أُحِبُّ لِأَحَدٍ مِنْهُمْ أَنْ يـَعْلُوَ فَوْقَهُ وَ لَا آمَنُهُ أَنْ يَرَى شَيْئاً يَذْهَبُ مِنْهُ بَصَرُهُ أَوْ يَرَاهُ قَائِماً يُصَلِّى أَوْ يَرَاهُ مَعَ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ ص
اصول كافى جلد 2 صفحه 346 روايت 1

ترجمه روايت شريفه :
جـعـفـر بـن مـثـنـى گويد: من در مدينه بودم زمانى كه سقف مسجد، طرف بالاى قبر پيغمبر فـرو ريخته بود و كارگرها بالا مى رفتند و پايين مى آمدند، من همراه جماعتى آنجا بودم ، به رفقاى خود گفتم : كدام يك از شما بناست امشب خدمت امام صادق عليه السلام برسد؟ مـهـران بـن ابـى نـصـر گـفت : من ، و اسمائيل بن عمار صيرفى هم گفت : من ، ما به آن دو گفتيم : از آنحضرت راجع به بالا رفتن در اينجا بپرسيد تا ما هم بر قبر پيغمبر صلى الله عـليـه و آله مـشـرف شـويـم ، چـون فردا شد، آن دو نفر را ديديم و همه گرد آمديم ، اسـماعيل گفت : آنچه را گفتيد، ما از حضرت براى شما پرسيديم ، فرمود: من دوست ندارم هـيـچيك از شما بالاى قبر برآيد و او را ايمن ندهم از ديدن چيزى كه بينائى چشمش نابود شود، يا آن حضرت را به نماز ايستاده و يا همراه بعضى از همسرانش ‍ بيند.

شرح :
نزد اهل مدينه معروفست كه نظر افكندن به قبر مقدس آنحضرت موجب كورى مى شود و هـرگـاه چـيـزى در ضـريـح بـيـفـتـد دسـتـمـالى بـه چـشـم كـودكـى مـى بـنـدنـد و او را داخـل ضريح مى كنند تا آن را در آورد. ولى از علماء شيعه در اين باره فتوائى ذكر نشده اسـت و در ايـن روايـت هـم اگر چه كلمه لا احب (((دوست ندارم ))) دلالت بر كراهت دارد، ولى عـلتـى كـه سـپـس بيان فرموده دليل بر حرمتست . و مقصود از نماز خواندن آنحضرت ممكن اسـت بـا پـيـكـر اصـلى با پيكر مثالى باشد و اخبار مستفيضه بسيارى وارد شده است كه پـيغمبران و ائمه پس از وفات خود احوال عجيب و غريبى دارند كه مردم ديگر چنان نيستند، چنانكه گوشت بدن آنها بر زمين حرامست و پيكرشان به آسمان بالا مى رود.