حدیث شماره 2

2- مـُحـَمَّدُ بـْنُ يـَحـْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ صَالِحِ بـْنِ عـُقـْبـَةَ عـَنْ عـَبـْدِ اللَّهِ بـْنِ مـُحـَمَّدٍ الْجَعْفَرِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع وَ عَنْ عُقْبَةَ عَنْ أَبِي جـَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ الْخَلْقَ فَخَلَقَ مَا أَحَبَّ مِمَّا أَحَبَّ وَ كَانَ مَا أَحَبَّ أَنْ خَلَقَهُ مِنْ طِينَةِ الْجـَنَّةِ وَ خـَلَقَ مـَا أَبـْغَضَ مِمَّا أَبْغَضَ وَ كَانَ مَا أَبْغَضَ أَنْ خَلَقَهُ مِنْ طِينَةِ النَّارِ ثُمَّ بَعَثَهُمْ فـِى الظِّلَالِ فـَقـُلْتُ وَ أَيُّ شـَيْءٍ الظِّلَالُ قـَالَ أَ لَمْ تـَرَ إِلَى ظـِلِّكَ فـِى الشَّمـْسِ شَيْءٌ وَ لَيـْسَ بـِشَيْءٍ ثُمَّ بَعَثَ اللَّهُ فِيهِمُ النَّبِيِّينَ يَدْعُونَهُمْ إِلَى الْإِقْرَارِ بِاللَّهِ وَ هُوَ قَوْلُهُ وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللّهُ ثُمَّ دَعَاهُمْ إِلَى الْإِقْرَارِ بِالنَّبِيِّينَ فَأَقَرَّ بَعْضُهُمْ وَ أَنـْكَرَ بَعْضُهُمْ ثُمَّ دَعَاهُمْ إِلَى وَلَايَتِنَا فَأَقَرَّ بِهَا وَ اللَّهِ مَنْ أَحَبَّ وَ أَنْكَرَهَا مَنْ أَبْغَضَ وَ هـُوَ قَوْلُهُ فَما كانُوا لِيُؤْمِنُوا بِما كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع كَانَ التَّكْذِيبُ ثَمَّ
اصول كافى جلد 2 صفحه 318 روايت 2

ترجمه روايت شريفه :
عـقـبـه گـويـد: امـام بـاقر عليه السلام فرمود: خدا مخلوق را آفريد، و هر مخلوقى را كه دوسـت مـى داشـت از مـاده اى كـه دوسـت داشـت آفـريـد، و آنـچـه را دوسـت داشـت از گـل بـهـشـت آفريد. و هر مخلوقى را كه دوست نداشت از ماده اى كه دوست نداشت آفريد، و آنچه را دوست نداشت از گل دوزخ آفريد، سپس آنها را در سايه اى مبعوث كرد.
من عرض كردم : سايه چيست ؟ فرمود: نمى بينى كه سايه خودت را برابر خورشيد چيزى هـسـت و چـيـزى نـيـسـت (يـعـنـى چـيـزيـسـت كـه از خـود شـخـصـيـت و اسـتـقـلال نـدارد و ايـن تـنـظـيـريـسـت بـراى عـالم مثال يا عالم ارواح يا عالم ذر) سپس خدا پـيـغـمـبران را در ميان آنها مبعوث ساخت تا ايشان را به اقرار خدا دعوت كنند، اين است كه خـدا فـرمـايـد: (((و اگـر از آنـهـا بپرسى كى خلقشان كرده ؟ خواهند گفت : خدا 78 سوره 43ـ))) سـپـس خـدا ايشان را باقرار نسبت به پيغمبران دعوت كرد، برخى اقرار و برخى انـكـار نمودند، آنگاه به ولايت ما دعوتشان كرد، به خدا كسى بدان اقرار كرد كه خدايش دوسـت داشـت و آنـكه را دشمن داشت ، انكار كرد اين است گفتار خدا: (((به آنچه از پيش (در عالم ذر) تكذيب كرده اند، ايمان نخواهند آورد 74 سوره 10 ـ) سپس امام باقر عليه السلام فرمود: تكذيب آنها در آنجا (عالم ذر) بود.

شـرح :
عـلامـه مـجلسى ره گويد: عقيده محدثين اين است كه چون خدا نيكى و بدى كردار و عـقـيـده بـنـدگـانـش را مـى دانـسـت ، نـيـكـان را از گـل بـهـشـت آفـريـد و بـدان را از گـل جهنم تا هر كدام از آن دو دسته به لياقت و سزاوارى خود برسند بنابراين كردار و رفتار آنها سبب شد كه آن گونه خلق شوند، نه آنكه بر عكس باشد (تا جبر لازم آيد).
و از مـحـدث اسـتـرابـادى نـقـل مـى كـنـد كـه تـشـبـيـه عـالم مثال به سايه از اين نظر است كه آن مرتبه از وجود نسبت بوجود خارجى چيزى نيست ولى نسبت به خود جيزى هست يا كنايه از اين است كه آنها اجسام لطيفه اى بودند.