حدیث شماره 2

2- مـُحـَمَّدُ بـْنُ يـَحـْيـَى عـَنْ سـَلَمـَةَ بـْنِ الْخَطَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ مِهْزَمٌ فَقَالَ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِى عَنْ هَذَا الْأَمْرِ الَّذِى نَنْتَظِرُ مَتَى هُوَ فَقَالَ يَا مِهْزَمُ كَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَكَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ
اصول كافى جلد 2 صفحه 191 روايت 2

ترجمه روايت شريفه :
عـبـدالرحمن بن كثير گويد: خدمت امام صادق عليه السلام نشسته بودم كه مهزم وارد شد و عـرض كـرد: قـربـانـت : بـه مـن خـبـر دهـيد: اين امرى كه در انتظارش هستيم كى واقع ميشود؟ فـرمـود: اى مـهزم ! دروغ گفتند وقت گزاران و هلاك شدند شتاب كنندگان و نجات يافتند تسليم شوندگان .

شرح :
ظهور امام زمان عليه السلام از جمله اموريست كه وقتش معلوم نيست لذا در اين روايت تصريح شـده اسـت كـه كـسـانـيـكـه بـراى آن وقـت مـعـيـن كـنند دروغگويند. و كسانيكه درباره ظهور آنـحـضـرت شـتـاب زده شـونـد يـعـنـى بـخـدا اعـتـراض و اشـكـال كـنـنـد كه چرا آنحضرت را ظاهر نميكند، خدا را نشناخته و بقضاء و قدر او راضى نـگـشته و در نتيجه بشقاوت و هلاكت رسيده اند. و اما انتظار فرج و دعا كردن براى ظهور آنـحـضـرت و در عين حال راضى بودن بخواست و قضاء خدا و تسليم در برابر فرمانش مقتضاى عبوديت و بندگى و محبوب خداى متعال و موجب نجاتست .