حدیث شماره 8

8- أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ الْحَسَنِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ أَيْمَنَ عَنْ أَبِى بَصِيرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جـَلَّ الَّذِيـنَ يـَسـْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ قَالَ هُمُ الْمُسَلِّمُونَ لاِلِ مُحَمَّدٍ الَّذِينَ إِذَا سَمِعُوا الْحَدِيثَ لَمْ يَزِيدُوا فِيهِ وَ لَمْ يَنْقُصُوا مِنْهُ جَاءُوا بِهِ كَمَا سَمِعُوهُ
اصول كافى جلد 2 صفحه 237 روايت 8

ترجمه روايت شريفه :
ابـوبـصـيـر گـويـد: امـام صـادق عـليـه السـلام راجـع بـه قول خداى عزوجل [كسانيكه سخنان را مى شنوند و از نيكوترش پيروى مى كنند، تا آخر آيـه 18 سـوره 39 ـ] فـرمـود: ايـشـان تـسـليـم شـونـدگـان در بـرابـر آل مـحـمـدنـد، هـمـان كـسـانـيكه چون حديثى شنوند، كم و زيادش نكنند، و چنانكه شنيده اند تحويل دهند.

شرح :
مـقـصـود ار روايـاتـيـكـه در ايـن بـاب ذكـر شد تسليم بودن و گردن نهادن شيعيانست در بـرابـر ائمـه هـدى عـليـهـم السـلام نـسـبـت بـه او امـر و نـواهـى و حالات مختلف و اوضاع گـونـاگـون ايـشـان ، و عـدم اعـتـراض و انـتـقـاد در مـقـام زبـان و دل نسبت به آنچه از ايشان صادر مى شود.
پـيـداسـت كـه پـايـه و ريـشـه عـقـايـد شـيـعـه و نـيـز اصـل واقـع و حـقـيقت اينست كه : خدا براى رهبرى و هدايت بشر بعد از پيغمبر اسلام دوازده نـفـر مشخص ‍ و مخصوص را معين فرموده و ايشانرا از خطا و لغزش و گناه معصوم داشته و عين حقيقت و واقع را بآنها الهام كرده است ، غير از ايشان هر بشرى در دنيا جايزالخطاست ، گـنـاه و آلودگـى دارد، اشتباه و فراموشى عارضش شود و از گمراهى و پشيمانى مصون نـبـاشـد، بـعـد از پـيـغـمـبـر اسلام (ص ) تنها 12 نفر بودند كه بشهادت تاريخ و حتى دشـمـنـانـشـان هيچيك از اين نقائص دامنگير آنها نبود پيداست كه وقتى انسان باور كرد كه چنين ، پيشوايانى دارد، از دل و جان تسليم آنها ميشود و رشته اطاعت و انقيادشانرا بگردن مياندازد، زيرا ميداند كه عقل و فكر و فراست و تيزبينى و دور انديشى ايشان از خود او و از تـمام افراد بشر معاصر خود بهتر و برتر است و هر چند عقيده او نسبت بامام و رهبرش سست تر باشد، فرمانبرى و گردن نهادن او در برابر آن رهبر كمتر و ضعيف تر است .
از روايات اين باب بدست ميآيد كه در ميان شيعه افراديكه ائمه خود را بخوبى شناخته و تسليم و منقاد محض ايشان گشته اند، وجود دارند، اما بسيار اندك و غريب وارند و نيز در ايـن روايـات ذكـر لازم و اراده مـلزوم اسـت ، يـعـنـى اگـر چـه منطوق صريح آنها اينستكه : تـسـليـم امـام و پـيشواى خود باشيد، ولى مقصود اينستكه : امام و پيشواى خود را بخوبى بـشـنـاسـيـد تـا طـبـعـا و نـاچـار تـسـليـمـش شـويـد و بـدانـيـد كه آنگاهست كه ايمان شما كامل شود، نماز و روزه و حج شما سود بخشد، خدا ثواب شما را زياد كند، رستگار شويد و، و، و، پروردگارا بحق ائمه معصومين عليهم السلام آنها را چنانكه هستند بما معرفى كن تا چنانكه بايد مطيع و تسليمشان باشيم .