حدیث شماره 1
1- الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمّدٍ عَنْ مُعَلّى بْنِ مُحَمّدٍ عَنِ الْوَشّاءِ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ عَجْلَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ قَالَ رَسُولُ اللّهِ ص الذّكْرُ أَنَا وَ الْأَئِمّةُ أَهْلُ الذّكْرِ وَ قَوْلِهِ عَزّ وَ جَلّ وَ إِنّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَ لِقَوْمِكَ وَ سَوْفَ تُسْئَلُونَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع نَحْنُ قَوْمُهُ وَ نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ.
اصول كافى جلد 1 صفحه: 303 روايه: 1
ترجمه :
امام باقر (عليه السلام) راجع به قول خداى عزوجل (43 سوره 16) (((اگر خودتان نمىدانيد از اهل ذكر بپرسيد))) از قول پيغمبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد: مقصود از ذكر من هستم و امامان اهل ذكر باشند و راجع بقول خداى عزوجل (44 سوره 43) (((همانا قرآن براى تو و قوم تو ذكر است و بزودى از آن بازخواست مى شويد))) خود امام فرمود: مائيم قول او و مائيم بازخواست شدگان (سؤال شوندگان).
شرح :
مرحوم طبرسى در مجمع البيان اهل ذكر را سه گونه تفسير كرده است:
1- دانشمندان باخبار امتهاى گذشته، مؤمن باشند يا كافر
2- اهل كتاب (يهود و نصارى) و مقصود از آيه اينستكه: اى مشركين مكه اگر شما نبوت اين پيغمبر را قبول نمىكنيد، از اهل تورات و انجيل بپرسيد، زيرا مشركين اخبارى را كه يهود و نصارى از كتابهاى خود نقل مىكردند؛ تصديق مىنمودند.
3- اهل قرآن و ائمه هدى عليهم السلام و اما راجع به آيه دوم (44 سوره 43) مرحوم طبرسى گويد: يعنى قرآنيكه بتو وحى شده، مايه شرف تو و دودمان قريش است و مقصود از بازخواست شدن، بازخواست از شكر اين نعمت شرفست و بعضى گفته اند مقصود بازخواست از مردمست نسبت باحترام قرآن و اداء حق آن كه بر مردم لازم مىباشد و مرحوم مجلسى(ره) گويد: معنى اينست كه اى پيغمبر تو و قوم تو تا آخر الزمان، از معنى آيات قرآن پرسش مىشويد، يعنى مردم از شما تفسير قرآن را مىپرسند و خود قرآن مذكر (بياد آورنده) شماست و اين معنى با خطابى كه خدا در كلمه (((تسألون))) مىفرمايد، مناسبتر است پايان كلام مجلسى(ره).
ما در سابق بيان كرديم كه از معجزات قرآن اينستكه: آيات آن بقالبى ريخته شده كه تحمل معانى متعددى را دارد و بسا باشد كه هر كسى بمقدار فهم و استعداد خويش، معنائى از آن مى فهمد و غالبا آن معانى مختلف، با هم منافاتى هم ندارند و همين است معنى ظهر و بطن قرآن.