حدیث شماره 1
1- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمّدٍ عَنْ عَلِيّ بْنِ مُحَمّدٍ الْقَاسَانِيّ عَنْ عَلِيّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرّضَا ع عَنِ الِاسْتِطَاعَةِ فَقَالَ يَسْتَطِيعُ الْعَبْدُ بَعْدَ أَرْبَعِ خِصَالٍ أَنْ يَكُونَ مُخَلّى السّرْبِ صَحِيحَ الْجِسْمِ سَلِيمَ الْجَوَارِحِ لَهُ سَبَبٌ وَارِدٌ مِنَ اللّهِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَسّرْ لِي هَذَا قَالَ أَنْ يَكُونَ الْعَبْدُ مُخَلّى السّرْبِ صَحِيحَ الْجِسْمِ سَلِيمَ الْجَوَارِحِ يُرِيدُ أَنْ يَزْنِيَ فَلَا يَجِدُ امْرَأَةً ثُمّ يَجِدُهَا فَإِمّا أَنْ يَعْصِمَ نَفْسَهُ فَيَمْتَنِعَ كَمَا امْتَنَعَ يُوسُفُ ع أَوْ يُخَلّيَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ إِرَادَتِهِ فَيَزْنِيَ فَيُسَمّى زَانِياً وَ لَمْ يُطِعِ اللّهَ بِإِكْرَاهٍ وَ لَمْ يَعْصِهِ بِغَلَبَةٍ
اصول كافى جلد 1 صفحه:225 رواية: 1
ترجمه :
على بن اسباط گويد: از حضرت رضا عليه السلام راجع باستطاعت پرسيدم، فرمود؛ استطاعت بنده پس از چهار خصلت حاصل مى شود: 1- اينكه راهش باز باشد 2- تندرست باشد 3- اعضائش سالم باشد 4- براى او سببى از جانب خدا برسد. گفتم: قربانت گردم: سبب از جانب خدا را برايم توضيح دهيد، فرمود: بعد از آنكه بنده راهش باز باشد، تندرست باشد، اعضائش سالم باشد، مىخواهد زنا كند زنى را پيدا نمى كند و سپس پيدا مى كند، آنگاه يا خود را نگه مى دارد و سر باز مى زند چنانچه حضرت يوسف عليه السلام سر باز زد يا خود را تسليم خواست و اراده اش مى كند و زنا مى كند وزانى ناميده مى شود: نه (آنكه سر باز مى زند) خدا را بزور اطاعت كرده و نه (آنكه زنا كند) با نافرمانى خود بر او چيره گشته است.
شرح :
از اين روايت استفاده مى شود كه استطاعت 4- مقدمه و شرط دارد، پس از اينكه اين چهار چيز موجود شد استطاعت حاصل آيد: اول سرب مخلى است يعنى كارى را كه مى خواهد انجام دهد مانعى سر راهش نباشد كه او را از آنكار جلوگيرى كند دوم تندرست باشد يعنى تب و ضعف و بيهوشى و امراضي كه بودن آنها مانع انجام كاريست كه اراده دارد نباشد سوم اعضاء مربوط بانكار سالم باشد پس نابينا استطاعت نظر بنا محرم ندارد و كر استطاعت شنيدن غنا ندارد چهارم براى او سببى از خدا برسد، و اين مطلب را چون راوى نفهميد از امام عليه السلام توضيح خواست و حضرت ضمن يك مثال درباره زنا بيان كرد، ملاصدرا و مرحوم مجلسى ميفرمايند همان نيروئى كه خدا در او گذاشته كه ميتواند مانند حضرت يوسف خود را نگهدارد يا آنكه مرتكب زنا شود، سبب رسيده از خداست و مجلسى (ره) احتمال ديگرى هم داده و آنرا با تكلف دانسته است در صورتيكه روشنتر بنظر ميرسد و آن اينستكه پيدا شدن زن براى رنا سبب رسيده از خدا باشد.