حدیث شماره 3

3- عَلِيّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنْ وَاصِلِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ أَمَرَ اللّهُ وَ لَمْ يَشَأْ وَ شَاءَ وَ لَمْ يَأْمُرْ أَمَرَ إِبْلِيسَ أَنْ يَسْجُدَ لآِدَمَ وَ شَاءَ أَنْ لَا يَسْجُدَ وَ لَوْ شَاءَ لَسَجَدَ وَ نَهَى آدَمَ عَنْ أَكْلِ الشّجَرَةِ وَ شَاءَ أَنْ يَأْكُلَ مِنْهَا وَ لَوْ لَمْ يَشَأْ لَمْ يَأْكُلْ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 208 رواية: 3

ترجمه :
امام صادق عليه‏ السلام فرمود: ممكن است خدا امر كند و نخواهد و خواهد و امر نكند، شيطان را امر كرد كه به آدم سجده كند و خواست كه سجده نكند و اگر ميخواست سجده ميكرد. و آدم را از خوردن آن درخت نهى فرمود و خواست كه از آن بخورد و اگر نميخواست او نميخورد.

شرح :
چنانچه بهمين زودى بيان مى‏ شود مذهب ما شيعيان در مسأله جبر و تفويض بر اساس عدل و امر بين الاميرين است و از اينجهت ما را عدليه نامند ولى ظاهر اين خبر با عقيده جبريه موافق است لذا مجلسى ره با هشت طريق اين حديث را توجيه نموده است بعضى از آنها كه روشنتر بنظر ميرسد اينست: اول اين خبر در مورد تقيه صادر شده است و شاهدى هم برايش ذكر ميكند دوم اينكه مقصود از خواست خدا علم اوست و آن هم شاهد دارد سوم اينكه مراد بخواست خدا هدايات و الطاف خاصه او است كه چون آدم و ابليس باز گرفت مرتكب نافرمانى شدند. چهارم مقصود اينست كه خدا خواست شيطان را بر سجود و آدم را بر نخوردن از درخت مجبور نكند و آنها را باختيار خود واگذارد.