حدیث شماره 5( راجع بقول خدايتعالى: هر راز گوئى كه ميان سه نفر باشد خدا چهارمين آنهاست‏)

5- عَنْهُ عَنْ عِدّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلّا هُوَ سادِسُهُمْ فَقَالَ هُوَ وَاحِدٌ وَاحِدِيّ الذّاتِ بَائِنٌ مِنْ خَلْقِهِ وَ بِذَاكَ وَصَفَ نَفْسَهُ وَ هُوَ بِكُلّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ بِالْإِشْرَافِ وَ الْإِحَاطَةِ وَ الْقُدْرَةِ لا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرّةٍ فِي السّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرُ بِالْإِحَاطَةِ وَ الْعِلْمِ لَا بِالذّاتِ لِأَنّ الْأَمَاكِنَ مَحْدُودَةٌ تَحْوِيهَا حُدُودٌ أَرْبَعَةٌ فَإِذَا كَانَ بِالذّاتِ لَزِمَهَا الْحَوَايَةُ
اصول كافى جلد 1 صفحه: 171 رواية: 5

ترجمه :
امام صادق عليه‏ السلام راجع به قول خداي تعالى (7 سوره 58) (((راز گوئى ميان سه نفر نباشد جز اينكه خدا چهارمين آنهاست و نه ميان پنج نفر جز اينكه او ششمين آنهاست))) فرمود: او يكتا و ذاتش يگانه و از خلقش جداست و خود را اينگونه توصيف نموده است (كه فرموده: چيزى مانند او نيست) و او به همه چيز احاطه دارد (نه بطور احاطه ظريف بر مظروف بلكه) بطور زير نظر داشتن و فراگرفتن و توانائى، هم وزن ذره و نه سبكتر و نه سنگين‏تر از آن نه در آسمانها و نه در زمين از علم او پنهان نيست از نظر احاطه و علم نه از نظر ذات و حقيقت، زيرا اماكن به چهار حد (راست، چپ، جلو و عقب) محدود و مشتمل است، اگر از نظر ذات و حقيقت باشد لازم آيد كه در برگيرد.

شرح :
چون از آيه شريفه استفاده ميشود كه هر چند نفري كه با يكديگر راز گوئى و در گوشى كنند خدا با آنها هست ممكن است كسى گمان كند كه خدا هم مانند يكى از آنها در كنار ايشان نشسته است، از اين جهت امام عليه‏ السلام براى بيان حقيقت، وحدت و علم خداى متعال را توضيح ميدهد و تشريح ميفرمايد كه اولا يكتائى خداوند مانند يكتائى مخلوق نيست چنانكه گوئيم يك انسان، يك قطره، يك ذره يك روح، يك عقل، زيرا تمام اينها و هر مخلوقى بدون استثنا مركب از ماهيت و وجود است و خداى متعال صرف وجود و وجود بحث كاملى است كه هيچگونه تركيبى در ذات او مقصور نيست پس اگر در يكزمان سه نفر در مشرق و پنجنفر در مغرب مثلا رازگوئى كنند او با هر دو دسته هست او يكتا وجوديست كه بر سراسر جهان و اجزائش احاطه دارد يعنى تمام مخلوقشرا زير نظر دارد، از همه چيز آگاه است، چه رازگوئيهاى بندگانش باشد و چه غير آن و بر همه قدرت دارد، احاطه او بر سراسر جهان چنان نيست كه ذات او نعوذبالله‏مانند فلكى بزرگتر و وسيعتر از همه جهان باشد و جهان را در بر گرفته باشد.