بدعت ركن رابع
از موضوعات جنجال برانگيز در عقايد شيخيّه، اعتقاد به «ركن رابع» است.(27) اكثرا، آن را به سيّد كاظم رشتى نسبت مىدهند. مقصود از ركن رابع، آن است كه در ميان شيعيان، شيعهى كاملى وجود دارد كه واسطهى فيض ميان امام عصر(عج) و مردم است. آنان اصول دين را چهار تا مىدانند: توحيد، معاد، امامت و ركن رابع. آنان، معاد و عدل را از اصول عقايد نمىشمارند؛ زيرا، اعتقاد به توحيد و نبوّت، خود، مستلزم اعتقاد به قرآن است و چون در قرآن عدالت خدا و معاد ذكر شده است، لزومى ندارد كه اين دو اصل را در كنار توحيد و نبوّت قرار دهيم.
همانگونه كه ملاحظه شد، اين عقيده بر خلاف عقايد شيعه است و مسلمانان به طور عموم، معاد را از اصول دين مىدانند. شيعه، به خاطر برداشتهاى ناصواب عدّهاى از متكلمان، به عدل الهى، اهمّيّت ويژهاى مىدهد.
طرح «ركن رابع»، موجب اختلاف و انشعاب شيخيّه گرديد و پس از اندكى، دستاويزى براى ادّعاى جديد به نام «بابيّت» شد.
ادّعاى «بابيّت» از سوى يكى از شاگردان سيّد كاظم رشتى صورت گرفت كه خود، سرآغاز فسادى بزرگ ميان مسلمانان به شمار مىرود.
در ادامهى اين نوشتار، ضمن اشاره به انشعابات فرقه شيخيّه، از ادّعاهاى دروغين ميرزا على محمّد شيرازى، ملقب به «باب» كه پس از وفات سيّد كاظم رشتى، مدّعى جانشينى او شد، سخن خواهيم گفت و در باب ادّعاى بابيّت امام غايب و سپس ادعاى نبوّت او، مطالبى را عرضه مىكنيم.