مفوّضه از ديدگاه پيشوايان معصوم عليهم السلام
در پايان اين گفتار، جهت تبيين علت صدور حكم تكفير شيخ احمد احسايى و پيروان وى، از سوى عالمان بزرگ آن عصر و نيز نتيجه گيرى از مطالب گذشته بايسته است كه موضع پيشوايان معصوم عليهم السلام را مطرح كنيم تا اتمام حجت و تذكارى براى گروندگان به تفويض باشد و نيز با حفظ مقام و شأن پيشوايان دين، آنان را از هر گونه مقام الوهيتى منزه داريم:
1. امام صادق عليه السلام در ردّ كسانى كه مى گفتند: «ائمه رزق و روزى بندگان را اندازه گيرى مىكنند» فرمود:
(«به خداوند سوگند! ارزاق ما را جز خداوند، تقدير و اندازه گيرى نمى كند. من خود، به غدايى كه براى خانواده ام احتياج داشتم، سينه ام تنگ و فكرم مشغول شد، تا اين كه رزق آنان را، تأمين كردم و نفسى به راحتى كشيدم».(52)
2.امام رضا عليه السلام وقتى كه شنيد برخى، صفات خداوند رب العالمين را به حضرت على عليه السلام نسبت مىدهند، بدنش لرزيد و عرق از سر و رويش جريان پيدا كرد و فرمود:
«منزّه است خداوند! منزّه است خداوند از آن چه ظالمان و كافران درباره او مى گويند! آيا على عليه السلام خورنده اى در ميان خورندگان، نوشنده اى در ميان نوشندگان، ازدواج كننده اى در ميان ازدواج كنندگان و گوينده اى در ميان گويندگان نبود!؟
آيا او نبود كه در مقابل پروردگار خود، در حالى كه خاضع و ذليل بود، به نماز مى ايستاد و به سوى او، راز و نياز مى كرد؟ آيا كسى كه اين صفات را دارد، خدا است؟ اگر چنين است پس بايد همه شما خدا باشيد؛ چون در اين صفات، با على عليه السلام مشترك مى باشيد؛ صفاتى كه همه آنها، دلالت بر حدوث موصوف آنها دارد».
آن گاه در جواب پرسش راوى ـ كه معجزات آن حضرت عليه السلام رادليل غاليان براى الوهيت او ذكر كرده بود ـ فرمود:
«اما معجزاتى كه از او به ظهور رسيده، فعل خودش نبوده؛ بلكه فعل قادرى بود كه شباهت به مخلوق ها نداشت...».(53)
3. از امام رضا عليه السلام درباره غاليان و مفوّضه سؤال شد؛ آن حضرت در جواب فرمود: «غلات، كافراند و مفوّضه، مشرك».
سپس هرگونه ارتباطى با آنها ـ حتى كمك كردن به وسيله يك كلمه ـ را موجب خروج از ولايت خدا و رسول و اهل بيت عليهم السلام دانستند.(54)
4. امام رضا عليه السلام ، در حديثى فرمود:
«كسى كه گمان كند، خداوند عزّوجلّ كار آفرينش و روزى را، به حجت هاى خود (پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام ) واگذار كرده است، قائل به تفويض شده و مشرك گرديده است».(55)
5. و نيز از آن حضرت درباره تفويض سؤال شد، امام در پاسخ فرمود:
«خداوند متعال، امر دينش را به پيامر صلى الله عليه و آله واگذار كرد و فرمود: «ما آتاكم الرّسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا»(56)؛ «هر آن چه را رسول به شما فرمان مىدهد، برگيريد و از آن چه شما را باز دارد، بازايستيد»؛ اما امر خلق و رزق را به او واگذار نكرد».
سپس با تصريح به آفريدگارى خداوند، آيه 40 سوره «روم» را يادآور شد، و بدين وسيله به شرك مفوّضه اشاره فرمود.(57)
* * *
مقام والاى پيامبر و پيشوايان معصوم عليهم السلام ، در عبوديت ذات حق تجلى پيدا كرده است. اشرف مخلوقات و افضل پيامبران، با وصف «عبده و رسوله» ستوده شده است. ما نيز بايد آنان را به گونه اى بستاييم كه خودشان راضى باشند و از هرگونه غلوّ و زياده روى پرهيز كنيم. گروههاى زيادى در تاريخ اسلام، به «غلو» كشيده شده و از اين طريق، به بيراهه رفته اند. شيخيه و شيخيگرى، از اين گونه بيراهه ها است كه جمعى، در گرداب آن فرو رفته اند و به جاى «توحيد»، به «شرك» و «كفر» گراييده اند. افكار شرك آلود آنان، زمينه ساز پيدايش مدّعيان دروغين نيابت خاصه حضرت ولى عصر (عج) گشته است. (چنان كه سيدكاظم رشتى مدعى آن بود). و برخى نيز در ادامه راه، ادعاى «بابيت» و سپس «مهدويت» و «رسالت» را سردادند (مانند سيد على محمد باب).
بر همه ماست كه با مراقبت، دورانديشى و مطالعه مباحث غلو و غاليان(58) مواظب باشيم به نام دفاع از اولياى الهى و خودسازى و تصفيه باطن، به چنين دامهايى گرفتار نياييم.