احترام هنگام شنيدن نام امام زمان عليه السلام

شـشم ـ برخاستن از براى تعظيم [هنگام ] شنيدن اسم مبارك آن حضرت خصوص اگر اسم مـبـارك قـائم عليه السلام باشد چنانچه سيرت تمام اصناف اماميه ـ كثرهم اللّه تعالى ـ بر آن مستقر شده در جميع بلاد از عرب و عجم و ترك و هند و ديلم ، و اين خود كاشف باشد از وجـود ماءخذ و اصلى براى اين عمل اگر چه تاكنون به نظر نرسيده و لكن از چند نفر از عـلمـا و اهـل اطـلاع مـسـمـوع شـده كـه ايـشـان ديـدنـد خـبـر در ايـن بـاب بـعـضـى از علما نـقـل كـرده كـه ايـن مـطـلب را سـؤ ال كـردنـد از عـالم مـتـبـحـر جـليـل سـيد عبداللّه سبط محدث جزايرى و آن مرحوم در بعضى از تصانيف خود جواب دادند كـه خـبـرى ديـدند كه مضمون آن اين است روزى در مجلس حضرت صادق عليه السلام اسم مـبـارك آن جـنـاب بـرده شـد پس حضرت به جهت تعظيم و احترام آن برخاست .(177)
فـقـيـر گـويـد: كـه ايـن بـود كـلام شـيـخ مـا در ( نـجـم ثـاقـب ) لكن عالم محدث جليل و فاضل ماهر متبحر نبيل سيدنا لاجل آقا سيد حسن موسى كاظمى ـ ( اَدامَ اللّهُ بَقاءُهُ ) در ( تكمله امل الا مل ) فرموده آنچه كه حاصلش اين است : يكى از علماء اماميه عبدالرضا ابن محمّد كه از اولاد متوكل است كتابى نوشته در وفات حضرت امام رضا عليه السـلام مـوسـوم بـه ( تـاجـيـج نـيران الا حزان فى وفات سلطان خراسان ) و از مـتـفـردات آن كـتـاب ايـن اسـت كـه فـرمـوده روايـت شـده كـه دعـبـل خـزاعـى وقـتى كه انشاد كرد قصيده تائيه خود را براى حضرت رضا عليه السلام چـون رسـيـد بـه ايـن شعر: ( خُروُجُ اِمامٍ لامُحالَةَ خارِجٌ يَقُومُ عَلَى اسْمِ اللّهِ بِالْبَرَكاتِ ) .
حـضرت امام رضا عليه السلام برخاست و بر روى پاهاى مبارك خود ايستاد و سر نازنين خـود را خـم كـرد بـه سوى زمين پس از آنكه كف دست راست خود را بر سر گذاشته بود و گفت : ( اَللّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ مَخْرَجَهُ وَانْصُرْنا بِهِ نَصْرَا عَزيزا، انتهى ) .