دوم ـ اسـحـاق بـن عـمّار صيرفى كوفى از اصحاب حضرت صادق عليه السلام و موسى بن جعفر عليه السلام است

عـلمـاء رجـال در حـق او گفته اند كه او شيخ اصحاب ما است و ثقه است ، و او و برادران او يونس و يوسف و قيس و اسماعيل بيت بزرگى از شيعه مى باشند، و پسران برادرش على و بـشـير پسران اسماعيل از وجوه اهل حديث مى باشند و روايت است كه حضرت صادق عليه السـلام هـرگـاه اسـحـاق و اسـمـاعـيل پسران عمّار را مى ديد مى فرمود: ( وَ قَدْ يَجْمَعُهُما لاَقـْوامٍ ) ؛ يـعـنـى حـق تـعـالى گـاهـى دنـيـا و آخـرت را بـراى بـعـضـى جـمـع مـى فرمايد.(145)
و روايـت است از عمار بن حيّان كه گفت : خبر دادم به حضرت صادق عليه السلام از برّ و نـيـكـى كـردن اسـمـاعـيـل پـسـرم بـه مـن ، فـرمـود: مـن او را دوسـت مـى داشـتـم و الحال زياد شد محبت من به او. و بالجمله ؛ علما، اسحاق بن عمار را فطحى مى دانستند به جـهـت تصريح شيخ در ( فهرست ) و از اين جهت حديث را از جهت او موثق مى شمردند تـا نوبت به شيخ بهائى رسيد، ايشان اسحاق بن عمار را دو نفر گرفتند يكى را امامى گـفـتـنـد و اسـحـاق بـن عمار بن موسى را فطحى گرفتند و لهذا در سند بايد رجوع به تـمـيـز كـنـنـد تـا مـعـلوم شـود كـه كـدام يـك مـى بـاشـنـد، و عـمـل عـلمـا بـر هـمـين بود تا زمان علامه طباطبائى بحرالعلوم رحمه اللّه ، اين بزرگوار قـرائنـى بـه دسـت آورد كـه اسحاق به عمار يك نفر بيشتر نيست و آن هم ثقه و امامى مذهب اسـت ، و شـيخ ما علامه محدث نورى رضى اللّه عنه نيز همين را اختيار كرده در خاتمه ( مستدرك الوسائل ) (146)
واللّه العالم .