اشاره به فضيلت اَصْبَغ بن نُباته
اوّل :اَصـْبـَغ بـن نُباته مُجاشِعى است كه جلالت شاءنش بسيار و از فُرْسان عِراق و از خواص اميرالمؤ منين عليه السّلام است :
وَكـانَ رَحـِمـَهُ اللّهُ شَيْخا ن اسِكا عابِدا وَكانَ مِنْ ذَخائِر اَميرالمُؤْمِنينَ عليه السّلام . قاضى نوراللّه گفته كه در (كتاب خلاصه ) مذكور است كه او از جمله خواصّ اميرالمؤ منين عليه السّلام بود مشكور است .
و در كـتـاب كـشـّى از ابـى الجـارود روايت كرده كه او گفت : از اصبغ پرسيدم كه منزلت حـضـرت امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـليـه السـّلام در مـيـان شـمـا تـا كـجـا اسـت ؟ گـفـت مجمل اخلاص ما نسبت به او اين است كه شمشيرهاى خود را بر دوش نهاده ايم و به هر كس كـه ايـمـاء نـمـايـد او را بـه شـمـشـيـرهـاى خود مى زنيم و ايضا روايت نموده كه از اصبغ پـرسـيدند كه چگونه حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام ترا و اَشْباه ترا شرطة الخميس نـام نهاده ؟ گفت : بنابر آنكه ما با او شرط كرده بوديم كه در راه او مجاهده كنيم تا ظفر يـابـيـم يـا كـشـتـه شـويم و او شرط كرد و ضامن شد كه به پاداش آن مجاهده ، ما را به بهشت رساند.(157)
مخفى نماند كه (خميس)، لشكر را مى گويند بنابر آنكه مركّب از پنج فرقه است كه آن (مـقدّمه) و (قلب) و (ميمنه) و (ميسره) و (ساقه) باشد، پس آنكه مى گويند كـه فـلان صـاحب اميرالمؤ منين عليه السّلام از شرطة الخميس است اين معنى دارد كه از جمله لشكريان اوست كه ميان ايشان و آن حضرت شرط مذكور منعقد شده .(158)
و چـنـيـن روايـت كرده اند كه جمعى كه با آن حضرت آن شرط نموده اند شش هزار مرد بوده انـد، و در روز حـرب جـمـل بـه عـبـداللّه بـن يحيى حضرمى گفتند كه بشارت باد ترا اى پسر يحيى كه تو و پدر تو به تحقيق از جمله شرط الخميس ايد و حضرت پيغمبر صلى اللّه عـليه و آله و سلّم مرا از نام تو و پدر تو خبر داده و خداى تعالى شما را به زبان مبارك پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم خود شرطة الخميس نام نهاده .(159)
و در كـتـاب (مـيـزان ذَهـَبـى ) كـه از اهـل سـنـّت اسـت مـسـطـور اسـت كـه عـلمـاء رجـال اهـل سـنـّت اصـبـغ را شيعه مى دانند و بنابراين حديث او را متروك مى دانند و از ابن حـِبّان نقل كرده كه اصبغ مردى بود كه به محبّت على بن ابى طالب عليه السّلام مفتون شـده بـود و طـامـات از او سـر مـى زد، بـنـابـرايـن حـديـث او را تـرك كـرده انـد انـتـهـى .(160)
بـالجـمله ؛اَصْبَغ حديث عهد اشتر و وصيّت حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام به پسرش محمّد را روايت كرده و كلمات او را با حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام بعد از ضربت زدن ابن ملجم ملعون بر آن حضرت ، در ذكر شهادت آن حضرت گذشت.