اسارت خواهر رضاعى پيامبر
سـه روز كـار بـديـن گـونـه مـى رفـت تـا زنـان و اموال آن جماعت فراهم شد، پس حضرت پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم امر فرمود هر غـنيمت كه در جنگ حنين ماءخوذ داشته اند در ارض جِعْرانَة (285) مضبوط دارند تا قـسـمـت كـنـنـد و آن شـش هـزار اسـيـر و بـيـسـت و چـهـار هـزار اشـتـر و چـهـل هـزار اوقـيـه نـقـره و بـر زيادت از چهل هزار گوسفند بود. و در ميان اسيران ، شَيْم اء(286) دخـتـر حليمه خواهر رضاعى آن حضرت بود، چون خود را معرفى كرد حـضـرت پـيـغـمـبـر صـلى اللّه عليه و آله و سلّم با او مهربانى فرمود و رداى خود را از بـراى او پـهـن كـرد و او را بـر روى رداى خـود نـشـانـيـد و بـا او بـسـيـار سـخـن گـفـت و احوال پرسيد و او را مخيّر كرد كه با آن حضرت باشد يا به خانه اش رود؛ شَيْما مراجعت به وطن را اختيار كرد. حضرت او را غلامى و به روايتى كنيزكى و دو شتر و چند گوسفند عـطـا كـرد و در جـِعـْرانـه كه تقسيم غنائم بود در باب اسيران هوازن با آن حضرت سخن گـفـت و شفاعت ايشان نمود؛ حضرت فرمود كه نصيب خود را و نصيب فرزندان عبدالمطّلب را بـه تـو بـخـشـيدم اما آنچه از ساير مسلمانان است تو خود از ايشان شفاعت كن به حقّ من برايشان شايد ببخشند.
چـون حـضـرت نـمـاز ظـهـر خواند، دختر حليمه برخاست و سخن گفت ، همه از براى رعايت پـيـغـمـبـر صـلى اللّه عـليه و آله و سلم اسيران هَوازِن را بخشيدند جز اَقْرَعْ بنِ حابِسْ و عـُيَيْنة بن حِصْن كه ابا كردند از بخشيدن . حضرت فرمود كه از براى حصّه ايشان در اسيران قرعه بيندازيد و گفت : خداوندا! نصيب ايشان را پست گردان . پس نصيب يكى از ايـشـان خـادمى افتاد از بنى عقيل و نصيب ديگر خادمى از بنى نمير، چون ايشان چنين ديدند نصيب خود را بخشيدند.
و روايـت شـده كـه روزى كـه زنها را در وادى (اوطاس )، پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سـلّم قـسـمت فرمود امر كرد كه ندا كنند در ميان مردم كه زنان حامله را جماع نكنند تا وضع حمل ايشان شود و غير حامله را جماع نكنند تا يك حيض ببينند.
بالجمله ؛ رسول خداى صلى اللّه عليه و آله و سلّم دوازده روز از ماه ذى القعده مانده بود كـه از جـِعْرانه احرام بست و به مكّه آمد و طواف بگذاشت و كار عمره بكرد و همچنان عَتّاب بـن اُسـَيـْد را به حكومت مكّه بازداشت و از بيت المال روزى يك درهم در وجه او مقرّر داشت و بـسـيـار بود كه عَتّاب اداى خطبه نمودى و همى گفتى خداوند گرسنه بدارد جگر آن كس را كـه روزى بـه يـك درهـم قـنـاعـت نـتـوانـد نـمـود، مـرا رسول خداى صلى اللّه عليه و آله و سلّم درهمى دهد و بدان خرسندم و حاجت به كس نبرم .
و هـم در سـنـه هـشـت ، زيـنـب بـنـت رسـول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم ـ زوجه ابوالعاص بن الرّبيع ـ وفات كرد. گويند از بـهر او تابوتى درست كردند و اين اوّل تابوت است كه در اسلام ساخته شد. و او را دو فـرزنـد بـود يـكـى عـلى كـه نزديك به بلوغ وفات كرد و ديگر امامه كه بعد از فوت حـضـرت فـاطـمه عليهاالسّلام بر حسب وصيت آن مظلومه ، زوجه اميرالمؤ منين عليه السّلام شد.
و هـم در ايـن سـال ابـراهـيم پسر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم متولّد شد، و بيايد ذكـر آن بـزرگـوار در فـصـل هـشـتـم در بـيـان اولاد حـضـرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم .