تازيانه نورانى

چـهـارم : (ابـن شـهـر آشـوب ) روايـت كـرده كـه قـريـش طـُفـَيـْل بـن عـَمـْرو را گـفـتـنـد كـه چـون در مـسـجـدالحـرام داخـل شـوى پـنبه در گوشهاى خود پر كن كه قرآن خواندن محمّد صلى اللّه عليه و آله و سـلّم را نـشـنوى مبادا ترا فريب دهد؛ چون داخل مسجد شد هر چند پنبه در گوش خود بيشتر فـرو مـى بـرد صداى آن حضرت را بيشتر مى شنيد پس به اين معجزه مسلمان شد و گفت : يـا رسـول اللّه ! مـن در مـيـان قوم خود سركرده و مطاع ايشانم ، اگر به من علامتى بدهى ايـشـان را بـه اسلام دعوت مى كنم . حضرت فرمود: خداوندا، او را علامتى كرامت كن ؛ چون بـه قـوم خـود بـرگـشـت از سـر تـازيـانـه او نـورى مـانـنـد قنديل ساطع بود.(104)