توجیهات عجیب
ولى گروهى که دستور قرآنى را هماهنگ با پیشداورى خود ندیدند به سراغ توجیهاتى رفته اند که انسان را در شگفتى فرو مى برد از جمله:
1ـ این آیه به وسیله سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله) و احادیثى که از آن حضرت نقل شده، منسوخ گشته است! ابن حَزم در کتاب «الأحکام فى أصول الأحکام» مى گوید: «چون در سنّت شستن پاها آمده باید قبول کنیم که مسح منسوخ شده است».
در حالى که اوّلا: همه مفسّران قبول دارند که سوره مائده آخرین سوره اى است که بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نازل شده و هیچ آیه اى از آن منسوخ نیست.
ثانیاً: همان گونه که بعد از این خواهد آمد، در برابر روایاتى که دلالت مى کند پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)هنگام وضو پاهاى خود را مى شست، روایات متعدّدى داریم که مى گوید حضرت(صلى الله علیه وآله) هنگام وضو پاهاى خود را مسح مى فرمود.
چگونه ممکن است یک اصل قرآنى را با روایاتى که وضع آن چنین است نسخ کرد.
از این گذشته در باب تعارض روایات گفته شده، هر گاه روایات متعارض باشند باید بر قرآن عرضه شوند، روایاتى که موافق قرآن است مقبول و آنچه مخالف قرآن است مردود مى باشد.
2ـ بعضى دیگر مانند «جصاص» در کتاب أحکام القرآن مى گوید آیه وضو مجمل است و ما به احتیاط عمل مى کنیم و پاها را مى شوییم که هم «غَسل» حاصل شده باشد و هم «مسح»!(1)
در حالى که همه مى دانیم «غَسل» و «مسح» دو مفهوم متباین دارند و هرگز غَسل شامل مسح نمى شود.
ولى چه باید کرد که پیشداورى ها اجازه عمل به ظاهر قرآن را نمى دهد.
3ـ فخر رازى مى گوید، حّتى اگر آیه را طبق قرائت «جرّ» بخوانیم یعنى «أرجلکم» عطف بر «رؤوسکم» باشد که به روشنى دلالت بر مسح پاها دارد، باز هم منظور مسح پاها نیست، بلکه منظور از مسح کردن پاها این است که به هنگام شستن پاها در ریختن آب زیاده روى نکنید!(2)
در حالى که اگر پاى این گونه اجتهادات و تفسیر به رأى ها در آیات قرآن باز شود، چیزى از ظواهر قرآن براى عمل باقى نمى ماند، اگر ما مجاز باشیم «مسح» را به معناى «عدم اسراف در شستن» بگیریم، همه ظواهر آیات را مى توان طور دیگرى تفسیر کرد.
* * *
1. أحکام القرآن، جلد 2،صفحه 434.
2. تفسیر کشّاف، جلد 1، صفحه 610.