اهميّت كتاب لُهُوف
كتاب (لُهُوف ) ابن طاوس اختصار و اشتهار را با هم جمع كرده و در نزد علماى برجسته شيعه جايگاه مهمى براى خودش باز كرده است به طورى كه شهيد محراب آيت اللّه سيّد محمد على قاضى تبريزى مى فرمايد: (كتاب لهوف سيّد ابن طاوس - رحمة اللّه عليه -، نقليّاتش بسيار مورد اعتماد است و در ميان كتب مَقاتل كتاب مَقْتَلى به اندازه اعتبار و اعتماد به آن نمى رسد و در اطمينان بر آن كتاب در رديف اول كتب معتبره مقاتل قرار گرفته است )(6)
رهبر معظم انقلاب حضرت آيت اللّه خامنه اى - مُدَّ ظِلُّهُ العالى - در خطبه هاى نماز جمعه تهران چندين مرتبه از روى همين كتاب مقتل ابن طاوس ، ذكر مصيبت خوانده است و در نماز جمعه مورخ 18/2/77 مصادف با يازدهم ماه محرم 1419 ه ق ، چنين فرمودند: (من امروز مى خواهم از روى مقتل ابن طاوس كه كتاب (لهوف ) است چند جمله ذكر مصيبت كنم و چند صحنه از اين صحنه هاى عظيم را براى شما عزيزان بخوانم ، البته اين مقتلِ بسيار معتبرى است .
ابن طاوس - كه على بن طاوس باشد - فقيه ، عارف ، بزرگ ، صدوق ، موثّق ، مورد احترام همه و استاد فقهاى بسيار بزرگى است . خودش اديب و شاعر و شخصيت خيلى برجسته يى است . ايشان اولين مقتلِ بسيار معتبر و موجز را نوشتند. البته قبل از ايشان مقاتل زيادى است . استادشان (ابن نما) مقتل دارد، شيخ طوسى مقتل دارد، ديگران هم دارند، مقتلهاى زيادى قبل از ايشان نوشته اند؛ امّا وقتى (لهوف ) آمد، تقريبا همه مقاتل ، تحت الشعاع قرار گرفت . اين مقتلِ بسيار خوبى است ؛ چون عبارات ، بسيار خوب و دقيق و خلاصه انتخاب شده است .)(7)
آقاى اءتان گلبرك كه بهترين تحقيق را درباره آثار ابن طاوس به عمل آورده ، مى نويسد: (به گفته آقا بزرگ عنوان (لهوف ) معروفتر از (ملهوف ) است . احتمالا همين تاءليف است كه شيخ حرّ عاملى در اجازه خود به محمد فاضل المشهدى (بحار) 110/117) در ميان آثار ابن طاوس ، كه اجازه روايت آنها را به وى داده به آن با عنوان (مقتل الحسين ) ياد مى كند. لهوف درباره رخدادهايى است كه به حادثه كربلا منتهى شده ، همچنين اصل جنگ و رخدادهاى بعدى آن .
بيشتر داستان را يك (راوى ناشناخته ) نقل مى كند. هدف وى اين بود كه لهوف در عاشورا خوانده شود (نك : (اقبال ). اگر كسى بدان دسترسى نداشته باشد، وى پيشنهاد مى كند همان مطالبى كه در اقبال (يعنى : (اللّطيف فى التّصنيف ) آمده خوانده شود. (لهوف ) يكى از معرفترين تاءليفات ابن طاوس در آمد. چند چاپ از آن وجود دارد و چند بار نيز به فارسى ترجمه شده است (نك : (ذريعه ) 18/296 ش 188؛ 26/ 201 ش 17 - 1؛ مُشار، مؤ لفين 4/ 416، فهرست 1307 - 1308؛ مق : ارجمند ص 165)...)(8)
سرانجام اين دانشمند متّقى و زاهد و عارف و پرتلاش و كوشا، در روز دوشنبه پنجم ذى القعده سال 664 ه. ق در بغداد رحلت كرد و به نوشته (حوادث جامعه )، جنازه او را پيش از دفن به نجف اشرف نقل دادند. ناگفته نماند كه قبلا كفن خود را تهيه كرد، و در حج بيت اللّه ، لباسِ احرام خود نمود، آن را در كعبه معظّمه در روضات مطهّره حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و ائمه بقيع و عراق ، متبرّك نموده و همه روزه نگاهش مى كرد و آن را وسيله شفاعت آن بزرگواران ، قرار داده بوده است .(9)