88ـ امام بخارى و كتمان حديث غدير

سؤال 88:
آيا صحيح است که مي گويند: امام بخاري حديث غدير را کتمان کرده و آنرا ـ به رغم صحت سند و تواتر نقل ـ در کتاب خود نياورده؟ و علّت آن همان احساس کينه و بغض نسبت به حضرت علي(رضي الله عنه) بوده؟
اينک چند اعتراف از علماء ما بر صحت حديث:
1 ـ ابن حجر مي گويد: حديث غدير بلاشک صحيح است و جمعي از محدثان آنرا آورده اند. همانند ترمذي و نسائي و احمد. و اسناد و طرق آن بسيار زياد است، ولذا شانزده صحابي آنرا از پيامبر نقل کرده اند. و احمد بن حنبل مي گويد: سي نفر از صحابه اين حديث را از پيامبر شنيده و در زمان خلافت حضرت علي(رضي الله عنه) بر اين حديث شهادت دادند ـ چون اختلافات داخلي روي داد ـ و بسياري از أسناد آن صحيح و حسن است، و لذا هيچ اعتنائي که به قول کسي که در صحت آن قدح و اشکال کند نمي شود.(206)
2 ـ ذهبي مي گويد: أمّا حديث «من کنت مولاه» اسناد خوبي دارد. و من در اين زمينه کتابي نوشته ام(207)
3 ـ همو گويد: طبري اسناد و طرق حديث غدير خم را در مجموعه چهار جلدي جمع و گردآوري کرده. و من بخشي از آن را ديده و از گستردگي دامنه اين روايات مبهوت شدم و به محقق شدن واقعه غدير جزم و قطع پيدا کردم.(208)
4 ـ همو گويد: اين حديث ـ من کنت مولاه ـ حسن و بسيار عالي السند است. و متن و مضمون آن نيز متواتر است(209)
5 ـ شمس الدين شافعي مي گويد: اين حديث از امير المؤمنين به تواتر رسيده، البته خود اين حديث نيز از پيامبر متواتر است و جمع زيادي از محدثان آنرا نقل کرده اند. ولذا تلاش بعضي براي تضعيف آن ـ از کساني که در اين علم تخصصي ندارند ـ بي فائده است.(210)
6 ـ قرطبي: حديث مؤاخاة و روايت خيبر، و حديث غدير، تماماً از احاديث و آثار ثابت و مسلّم است.(211)
و با اين همه چرا توجيه مي کنيم، و اصرار ميورزيم که اين حديث دلالتي بر رهبري و خلافت حضرت علي(رضي الله عنه)ندارد؟ راستي اگر اين حديث درباره ابوبکر(رضي الله عنه) بود، بازهم همين برخورد را داشتيم؟!.
سؤال 89: آيا صحيح است که مي گويند: پيامبر اکرم در يوم الدار ـ روزي که سران قريش را براي دعوت به اسلام به منزل فرا خواند ـ به حضرت علي فرمود: انت اخي و وزيري ووصيي ووارثي وخليفتي من بعدي» چنانچه قوشچي(212)(213) افرادي همانند ابن کثير(214)کذا و کذا گذاردند، چرا؟
راستي اگر اين مضمون از پيامبر اکرم ثابت شده باشد، ما چرا بر انکار و صايت و جانشيني حضرت علي(رضي الله عنه) اصرار داريم؟ آيا اين ردّ قول رسول الله نيست؟ آيا مبهم کردن کلام پيامبر ـ صلي الله عليه و سلّم ـ و آوردن کلمه «کذا و کذا» به جاي «وزيري ووصي» خيانت در امانت نيست؟ و آيا يهود و مشرکين مکه در مقام مخالفت با اسلام و پيامبر اکرم غير از اين شيوه را پيش گرفته بودند؟.