چكيده
1. اسماعيليه فرقه اى هستند كه پس از شش امام اول شيعيان ، فرزند بزرگ امام صادق عليه السلام به نام اسماعيل يا فرزند اسماعيل ، محمد را به امامت مى پذيرند يعنى به هفت امام قائل اند و لذا به سبعه هم ناميده شده اند.
2. مهمترين ويژگى اسماعيليه ، باطنى گرى و تاءويل آيات و احاديث است و در اين راه از آراى فلاسفه يونان هم سود مى جستند. به اعتقاد همه فرق اسلامى ، آنها در تاءويل دين افراط كردند.
3. گروهى از اسماعيليان منكر مرگ اسماعيل شدند و او را امام قائم دانستند كه اسماعيليه خالصه ناميده شده اند. گروه ديگرى مرگ او را پذيرفته و فرزندش محمد را امام دانستند كه مباركيه نام دارند. اينها پس از مدتى به دو فرقه منشعب شدند، برخى مرگ محمد را پذيرفته و سلسله ائمه را در فرزندان او ادامه دادند و برخى هم منكر مرگ او بودند و او را امام قائم مى پنداشتند. اينان قرامطه ناميده شده اند.
4. فاطميان از همان گروه از اسماعيليه اند كه امامت را در فرزندان محمد بن اسماعيل جارى مى دانند. آنها امامان را به دو قسم ظاهر و مستور تقسيم مى كنند كه پس از هفت امام نخست ، نوبت به امامان مستور مى رسد كه به طور مخفيانه مردم را به آيين اسماعيلى دعوت مى كردند. آخرين امام در سلسله امامان مستور المهدى بالله است كه امامت خود را آشكار كرد و دوره امامان ظاهر فرا رسيد. المهدى حكومت فاطميان را در مغرب تاءسيس كرد.
5. پس از مرگ هشتمين امام ظاهر، مستنصر بالله ، وزير مقتدرش ، فرزند ارشدش ، نزار را از خلافت محروم و مستعلى برادرش را جايگزين نمود و اين موجب تفرقه در اسماعيليه و پيدايش دو گروه نزاريه و مستعليه شد. فرقه مستعليه خود بعدا به فرقه هاى حافظيه و طيبيه انشعاب پيدا كرد و باز طيبيه به دو شاخه داووديه و سليمانيه تقسيم شد.
6. سرگذشت نزاريه با حكومت حسن صباح پيوند خورده است . او پس از دست يابى به قلعه هاى الموت حكومت اسماعيليه نزاريه را در ايران مستقر كرد كه در مقابل دعوت فاطميان مصر كه دعوت قديم ناميده شد به اين حكومت دعوت جديد مى گفتند. بعدها نزاريه به دو فرقه مؤ منيه و قاسميه تقسيم شدند و تنها فرقه اسماعيلى كه به استمرار امامتم تا زمان حاضر معتقدند همين گروه قاسميه اند كه به آقاخانيه شهرت دارند.
7. فاطميان همانند ديگر فرق اسماعيليه به تمايز ميان ظاهر و باطن دين معتقدند.
8. اسماعيليان درجاتى را براى امامت معتقدند:
1.امام مقيم كه بالاترين درجه است .
2.امام اساس كه كارهاى رسول ناطق را ادامه مى دهد.
3.امام مستقر
4.امام مستودع يا نائب الامام .
9. قرامطه پيروان قرمطاند و از فرقه مباركيه منشعب شده اند. اينها بيش از ديگر فرق اسماعيلى به باطنى گرى و ضديت با عقايد قطعى مسلمانان مبادرت مى كردند به نحوى كه نمى شود آنها را فرقه اى اسلامى ناميد.
10. قرامطه به هفت پيامبر الوالعزم معتقدند و همه احكام قرآن و سنت را داراى باطن و ظاهرى مى دانند و عمل به ظاهر را سبب گمراهى مى شمارند.
11. قرامطه در برخى مناطق موفق به تشكيل حكومت شدند. مهمترين قيام آنها در بحرين رخ داد. در زمان ابوطاهر قرامطه قدرت بسيارى يافتند و متركب فجيع ترين اعمال شدند. حكومت قرامطه تا سال 469 ق . در بحرين ادامه داشت و پس از آننتوانستند حكومت تاءسيس كنند.