2 - خوراج
خوارج جمع خارجى به معناى خروج كننده و شورشى است . خارجى به دو معناى عام و خاص به كار مى رود. معناى عام آن بر كسى اطلاق مى شود كه عليه امام بر حق و مورد قبول مسلمانها شورش كند.(12) امام خوارج در معناى خاصر به كسانى گفته مى شود كه در جنگ صفين در اعتراض به حكميت ، در مقابل امام على عليه السلام شورش كردند و با او جنگيدند و سپس كار خود را باآرايى مانند كافر بودن گناهكار و وجوب جنگ با كافر، توجيه كردند. وجوه ديگرى نيز براى وجه اطلاق ((خوارج )) بر گروه مذكور ذكر شده است .(13) به اين گروه مارقين نيز گفته مى شود كه اين واژه به معناى خوارج است . ظاهرا دليل اين نامگذارى حديثى از پيامبر اكرم (ص ) است كه در آن ، حضرت در مورد شخصى كه به نحوه تقسيم غنايم توسط پيامبر اعتراض كرده بود و كار پيامبر را غير عادلانه دانسته بود، فرمود: از نژاد اين مرد گروهى پديد مى آيد كه ((يمرقون من الدين كما يمرق السهم من الرمية ؛)) از دين خارج مى شوند همان گونه كه تير از كمان خارج مى گردد))(14)
((خوارج )) و ((مارقين )) القابى هستند كه مخالفان به آنها داده اند. خوارج خود را ((شراة )) كه جمع شارى به معناى فروشنده است مى خواندند و معتقد بودند كه جان خويش را براى خدا و آخرت مى فروشند و در اين مورد به آيات ((و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات الله )) (بقره :207) و ((ان الله اشترى من المؤ منين اءنفسهم و اءموالهم باءن لهم الجنة )) (توبه : 111) استدلال مى كردند. از ميان اين القاب خوارج تنها لقب ((مارقين )) را نمى پذيرند زيرا آنها خود را خارج از دين نمى دانند بلكه مخالفان خود را چنين مى پندارند.(15)
تاريخ پيدايش خوارج پيشتر ذكر گرديد. در اينجا ابتدا به عقايد مشترك خوارج و سپس به شاخه هاى فرعى آن مى پردازيم .