1- پيدايش
سيد على محمد شيرازى (1265 - 1235 ق ) ملقب به باب ، از آغاز نوجوانى به عبادت طولانى و راز و نيازهاى غير عادى كه با قرائت اوراد و ادعيه و زيارات مذهبى همراه بود، به رياضت سختى پرداخته بود. او در كودكى پدرش را از دست داده بود و سرپرستى اش را دائى او كه تاجرى ثروتمند بود، بر عهده داشت . ادبيات فارسى و عربى را در سطح بسيار پائين فراگرفت و در سلك طلاب علوم دينيه درآمد. رياضت و گوشه گيرى و چله نشينى رويه او بود. گويند خطى خوش داشت و تندنويس بود. اندكى بعد درس و بحث را رها كرد و به دائيش در بوشهر پيوست تا به امور تجارت و منشيگرى پردازد. تا بيست سالگى به تجارت پرداخت و در كنار دائى خود چرتكه مى انداخت . او در ضمن تجارت از مطالعه ادعيه و زيارات مذهبى و ديگر متون مقدس غافل نبود. رياضت و گوشه گيرى كار دائم او بود. او در اين كار افراط داشت . بستگانش او را از ادامه اين رياضت و ذكر بازمى داشتند و بر حال روحى و روانى او بيمناك بودند. نزديكان او اين وضعيت را ناشى از هواى گرم بوشهر مى دانستند كه ذهن سيد على محمد را پريشان ساخته و به رياضتى جانكاه پرداخته است . اقوام سيد على محمد براى تغيير روحيه ، وى را به عتبات عاليات در عراق فرستادند.
سيد على محمد در سال 1255 قمرى وقتى هنوز 20 سال داشت ، به كربلا رفت . در آنجا با برخى شاگردان سيد كاظم رشتى آشنا شد.
گويند به خدمت رشتى رسيد و در حلقه درس او جا گرفت . بعدها بابيان و بهائيان بر سر اين مسئله اختلاف نظر پيدا كردند. آنان اقامت باب در كربلا و حضور در درس رشتى را دو ماه ذكر نموده اند. اصرار بر اين است كه سيد على محمد در محضر كسى درس نياموخته ، بلكه علم او لدنى و احيانا الهامى است و خود او امى بوده است ! تا تعاليم او رنگ وحى به خود بگيرد.
سيد على محمد به شاگردى و مديرى سيد رشتى اعتراف كرده است . چنين نشان داده كه مدير ويژه سيد و يار خلوت او بوده و زمزمه ها و اذكار و تلاوت قرآن سيد را گوش مى كرده است .
سيد على محمد در يكى از مناجاتهاى خود به اقامت يك ساله اش در كربلا تصريح كرده است . وى خاطر نشان مى سازد كه تا پانزده سالگى در شيراز بوده و پنج سال را در بوشهر به تجارت پرداخته است . يك سال در كربلا بوده و بعد به زادگاهش شيراز بازگشته و در سن 25 سالگى به زيارت مكه مكرمه رفته و يك سال در حجاز اقامت داشته و دوباره به زادگاهش بازگشته است . از شيراز به اصفهان رفته و 6 ماه در آنجا اقامت گزيده و از اصفهان به ماكو برده شده و هفت ماه نيز در آنجا بوده ، يك سال ديگر را نيز در ماكو بوده ، و اين 17 ماه دوره اسارت و گرفتارى سيد على محمد در پگاه سى سالگى و پايان زندگى او است .
گويا در مدت اقامت يك ساله اش در كربلا به چله نشينى و رياضت مشغول بوده است . او بشدت تحت تاءثير سخنان سيد رشتى بوده و پيرامون مسئله امام دوازدهم در تلقى شيخى (: شيخيه ) آن مى انديشيده است . موضوع ركن رابع و چگونگى آن سيد على محمد را به تاءمل بسيار واداشته و وسوسه اى مرموز و مبهم در دل او ايجاد كرده است .
دانش مذهبى باب بسيار سطحى و ابتدائى بوده است . اين واقعيت را با مطالعه كتاب (بيان ) او بدرستى مى توان دريافت . اقوال و آثار منسوب به او مونتاژى است از الفاظ ادعيه شيعه اماميه و برخى اصطلاحات عرفانى شيخيه كه خود با ذوق ساده و طلبه اى خويش اكثرا پسوند و پيشوندهاى الف و لام دار بر آنها افزوده است . در كتاب (بيان ) و يا ديگر ادعيه و متون منسوب به سيد على محمد يك جمله عربى سالم و صحيح كه با ادبيات كلاسيك و متون درسى يا عقيدتى معمول حوزه هاى علميه شيعه اماميه فراهم آمده باشد، نمى توان يافت . اكثر عبارات (بيان ) و ديگر آثار او انتحال ادبى كليشه هاى كلاسيك ادعيه شيعه است .