غلو و گزافه گوئى غلاة درباره پيامبر و ائمه عليهم السلام

اساس و ريشه عقايد غلاة بر گمراهى و جهالت و نادانى و نيز مبتنى بر حلول و اتحاد و تناسخ مى باشد. آنها بر اين باورند كه ذات الهى در بدن جسمانى پيامبر و يا امام آشكار و ظاهر مى شود، و آن شخص مظهر ذات الهى مى گردد و نيز روح خداوند در پيكر رسولان و امامان حلول مى كند، و در اين صورت طبيعت آنها، به گونه طبيعت الهى درمى آيد و ممكن است كه روح خدايى در پيامبر حلول نموده و پس از او به قلب امامان و از ايشان به جسد افراد ديگر درآيد و همه آنان يكى پس از ديگرى به مقام و مرتبه خدايى برسند. بر اساس اين اعتقاد كه ذكر شد مى گويند:
ممكن است از پيامبر و امام كارهاى شگفت آور سرزند، چراكه اينان با بدن جسمانى خودشان اين كارهاى شگرف را انجام نمى دهند.(237)
در هندوستان گروهى از پادشاهان مسلمان آن سامان درباره پيامبر(ص ) راه گزافه گوئى را در پيش گرفته و گفته اند: ذات نامتناهى پروردگار در جسد جسمانى آن حضرت حلول كرده است و لذا در بعضى از مسكوكات خود اين عبارت را آورده اند كه :
( الله المتناهى هو الواحد الفرد و قد تجسد فى محمد ) . ناگفته نماند كه اين عقيده اثرى از افكار تناسخى و حلول و اتحاد هنديان آئين برهمائى است . و نيز درباره عظمت و مقام امام حسين (عليه السلام ) گويند: سبب اصلى وجود عالم ، شهادت پرنور و فروغ آن حضرت بوده است ، چراكه وى رابطه جوهرى بين علت و معلول است و او حلقه زرين بين خدا و آدميان است .(238)