تاريخچه نهضت معتزله

پيدايش اين مكتب به سالهاى 86 - 65 هجرى و عهد عبدالملك مروان خليفه اموى مى رسد. اين مكتب در مقابل مكتب جبريه پديد آمد كه شرح آن گذشت . جبريه بر اين باور بودند كه بندگان خدا صاحب افعال خود نمى باشند. خير و شر بدست خدا است . آدمى محكوم به جبر است و تن در دادن به تقدير و وضع موجود!
در مقابل معتزله معتقد بودند كه انسان در همه افعال و كردار خود آزاد و مخير است .
پيروان مكتب جبريه معتزليان را قدريه مى خواندند و در قدح آنان حديثى ازقول پيامبر اسلام صص جعل كردند كه : ( القدريه مجوس ‍ هذه الامه ) و احاديثى مشابه عليه آنان مى ساختند و شايع مى كردند تا از نفوذ نهضت تعقل گراى معتزله جلوگيرى كرده باشند.
نخستين كسى كه با مكتب جبريه به ستيز برخاست ، (معبد بن عبدالله بن عويم جهنى بصرى ) بود. گويند او عقايد كلامى خود را از يك ايرانى به نام (سنبويه ) گرفته بود.
(معبد جهنى ) مى گفت : پروردگار افعال بندگان را به خودشان واگذاشته است . معبد در سال هشتاد هجرى به جرم فساد عقيده كشته شد. پس از مرگ معبد جهنى شاگردان او غيلان دمشقى و يونس ‍ اسوارى نهضت او را ادامه دادند. جعد بن درهم به آن دو نفر پيوست و در ترويج مكتب معتزله كوشش فراوان كردند.
قشريون اخبارى در همدستى با جبريه به مخالفت با مكتب تعقلى معتزله پرداختند. اين قشريون كه نام صحابى را بر خود داشتند و برخى از تابعين بودند، تلاش بسيارى كردند تا از روشنگريهاى مكتب معتزله جلوگيرى كنند.
آنان طبق معمول به تكفير و تحريم معتزليان فتوى دادند و شنيدن اقوال روشنگرانه معتزله را حرام دانستند و خلق را بر حذر داشتند. قشريون توصيه مى كردند كه مسلمانان بر معتزليان سلام نكنند و بر جنازه هاشان نماز نگزارند و به عيادت بيماران شان نروند.
معتزله در تاريخ اسلام و كلام اسلامى به اصحاب العدل و عدليه و سرانجام معتزله معروف و مشهوراند.
نهضت معتزله توانست سيماى روشنى از خداوند و اصول اسلامى ارائه كند و تحريفات و جعليات جبريه و مكتب محدثان را از ساحت اسلام پاك سازد.
قرار گرفتن و اصل بن عطا در راس اين مكتب به آن غناى تازه اى بخشيد و آن را از شكل تئورى پيشتاز تعقلى به يك مكتب كلاسيك كلامى تبديل كرد.
واصل بن عطا متولد مدينه و مقيم بصره از شاگردان حسن بصرى (110 - 21 ق ) بود. او كه داراى عقلى فعال و ذهنى نقاد بود، از همان آغاز بر اقوان خود برترى هاى علمى و عقلى بسيارى داشت . علم و نبوغ و بلاغت و قدرت بيان او جاذبه اى شگفت به او مى داد. با استادش حسن بصرى بر سر مسائل علمى به جدال پرداخت و همين نزاع علمى به اعتزال او انجاميد. ماجرا بر سر جنگ زرگرى كلامى بود كه خلافت اموى ومكتب جبريه به آن دامن زده بودند و آن مسئله مهم مرتكب گناه كبيره بود كه آيا: كافر است ؟ يا منافق است ؟ حسن بصرى و باند او در اين معركه ، قائل به منافق بودن مرتكب كبيره بود. و واصل بن عطا به استادش اعتراض كرد كه نه اين و نه آن ، بلكه (منزله بين المنزلتين ) گويا مريدان چاپلوس حسن بصرى ، واصل بن عطا را از جلسه درس ‍ بيرون راندند. اين اهانت به عزلت او انجاميد در مسجد بصره ستونى را اختيار كرد و عقايد خود را ابراز داشت .
لازم است گفته شود كه مكتب معتزله تا قبل از اينكه دولتى شود و آلت دست خلافت عباسى قرار گيرد، نقش و سهم مهمى در تنوير افكار و خيزش اذهان دارد. مخصوصا كه در انگيزش همگانى توده ها در قيام عليه رژيم اموى نقش كليدى و محورى داشت . اما متاءسفانه بنا به سرنوشت همه عقايد نو و سازنده و پويا كه دوره افول وركوردى دارند، مكتب كلامى معتزله پس از اقتدار عباسيان دچار ركورد سياسى - علمى - عقلى شد و تا مدتى ايدئولوژى رژيم عباسيان بود و بلاى بزرگ خلق قرآن و تفتيش عقايد و... را باعث گرديد كه سابقه و خدمات اين نهضت را مخدوش نمود.