فرقه حنبليه
اين گروه از پيروان ابو عبدالله احمد بن حنبل مى باشند. احمد در سال 164 به دنيا آمد و در سال 241 هجرى درگذشت . او در شهر بغداد متولد گرديد و در همان شهر از دنيا رفت . احمد حنبل فقيهى كثيرالسفر بود و براى فراگفتن علوم اسلامى و حديث ، به شام و حجاز و يمن و كوفه و بصره سفر كرد و روايات بسيارى را گرد آورد و آنها را در مجموعه اى كه (مسند احمد حنبل ) ناميده شده فراهم نمود.
مسند احمد بن حنبل مجموعا در شش جز و در بردارنده چهل هزار روايت مى باشد او از عمل به راءى دورى مى كرد و تنها به كتاب الله و حديث استدلال مى نمود و به اندازه اى در استناد به احاديث كوشا بود كه گروهى از بزرگان اسلام مانند: محمد بن جرير طبرى و محمد بن اسحاق معروف به ابن نديم او را از پيشوايان حديث شمرده اند.
احمد بن حنبل يكى از شاگردان خوش فهم شافعى بود، ولى پس از مدتى از مذهب وى دورى نمود و خود مذهبى مستقل بنا كرد و آن را بر پنج اصل : قرآن و سنت و فتاوى صحابه و قول بعضى از صحابه اگر موافق كتاب و سنت باشد و همه روايات مرسل و ضعيف استوار نمود. پيروان مذهب حنبلى از پيروان سه مذهب فقهى ديگر اهل سنت كمتر مى باشند.
پس از در گذشت ابن حنبل سالها بعد از وى ، دو عالم بزرگ يكى ابن تيميه و ديگرى ابن قيم شاگرد ابن تيميه روى كار آمدند و كار خودشان را بر اساس فكر امام احمد حنبل ادامه دادند و در قرن دوازدهم هجرى ، محمد بن عبدالوهاب متوفاى سال 1206 هجرى ، عقيده خود را بر محور مذهب حنبلى استوار نمود و مذهب نوينى را بوجود آورد كه امروز به نام (مذهب وهابى ) در عربستان سعودى رواج كامل دارد. احمد بن حنبل ايرانى الاصل و از مردمان شهر مرو و پدرش در آن عصر حاكم و فرماندار سرخس بود. او علاوه بر كتاب مسند خود، كتابهاى ديگرى درباره ناسخ و منسوخ و تفسير قرآن و غيره نگاشت . او در عصر ماءمون عباسى قائل به قديم و ازلى بودن قرآن شد و پس از ماءمون كه معتصم بر سر كار آمد و او را آزار فراوان داد و به زندان انداخت و به مدت 28 ماه در زندان گرفتار بود تا اينكه در سال 220 هجرى از زندان آزاد شد، و چون متوكل عباسى بر اريكه خلافت جلوس كرد، احمد بن حنبل را احترام فراوان نمود تا از اين رهگذر جبران گذشته را نموده باشد.
ابن قيم فتاوى او را در بيست مجلد گرد آورى نموده است . ابن حنبل از مخالفان مذهب راءى محسوب مى شود.
مذهب فقهى احمد بن حنبل تا قرن هشتم در بلاد اسلام رواج فراوان داشت . مقدسى مى گويد: بيشتر مردم اصفهان و رى و شهرهاى ديگر در ايران مذهب حنبلى داشتند، و به معاويه بن ابوسفيان احترام فراوان مى كردند و در شام و فلسطين گروه زيادى بر اين مذهب بودند و از بزرگان اين مذهب كه در ترويج ان كوشش فراوان كردند، يكى تقى الدين احمد بن عبدالحليم بن تيميه متولد 661 و متوفاى 728 هجرى و پس از او شاگردش ابن قيم بوده سات و در قرن 12، اين مذهب را محمد بن عبدالوهاب و خانواده آل سعود در جزيرة العرب رواج دادند.
گروه حنابله به امر به معروف و نهب از منكر اهميت فراوان مى دهند و در عربستان گروهى به نام (الامرين بالمعروف و الناهرين عن المنكر) از طرف حكومت دولت عهده دار اين كار هستند.
احمد بن حنبل مرد كهن سالى بود كه نسبت به محمد بن ادريس شافعى احترام زيادى قائل بود. او همچون ديگر اصحاب حديث و سنت ، قرآن را ازلى و قديم مى دانست ، و با اينكه كلام خدا را مركب از اصوات و حروف مى دانست ، باز هم بر اين باور بود كه تركيب حروف و اصوات به همين شكل در عالم ازل ثابت و به ذات پروردگار قائم بوده و صوتى كه امروزه از قاريان شنيده مى شود و مشاهده اى كه از خطوط قرآن به چشم مى آيد، همان كلام ازلى و قديمى يزدانى است !
و اين عقيده تا جايى در افكار گروهى از پيروان او پيش است كه مى گويند: هر يك از نسخه هاى قرآن و جلد آن نيز ازلى است !
احمد بن حنبل در مقابل گروه معتزله كه قائل به مخلوق بودن و حادث بودن قرآن بودند، به شدت اصرار مى ورزيد كه قرآن قديم و ازلى است و به خاطر همين عقيده با ماءمورين خليفه عباسى ماءمون به مخالفت برخاست و كار بجايى كشيده شد كه او را دست بسته پيش ماءمون بردند. ولى پيش از رسيدن ، خبر مرگ ماءمون به احمد بن حنبل رسيد و ماءمورين دوباره او را به بغداد برگرداندند.
احمد در حكومت معتصم نيز بر عقيده خود اصرار ورزيد تا اينكه در سال 219 هجرى خليفه عباسى او را در حضور گروهى به مدت سه روز تحت نظر قرار داد و بر وى فشار آورد تا از عقيده اش منصرف شود، ولى اين فشار، ابن حنبل را از عقيده اش باز نداشت ! لذا خليفه دستور داد او را تازيانه بر او زدند، از هوش برفت و خليفه از ترس گروه حنابله دستور داد تا او را زندانى كنند. در عصر واثق پسر معتصم نيز همين روش دنبال شد تا اينكه در سال 232 هجرى كه متوكل عباسى به خلافت رسيد، از احمد ابن حنبل حمايت كرد و او را محترم و معزز داشت .(194)