غزوه حنين
پيامبر پانزده روز در مكه ماند. وسپس با دوازده هزار مسلمان به سوى قبيله هوازن رهسپار شد. عظمت سپاه ، در مسلمانان غرور ايجاد كرد و برخى از اصحاب از جمله ابوبكر اين غرور را آشكار كردند: با اين سپاه عظيم هرگز در برابر نفرات اندك هوازن و... شكست نخواهيم خورد. آيه 25 سوره توبه اين غرور را سرزنش كرد. هوازن و ثقيف با يكديگر عليه مسلمانان متحد شده بودند و قبائل پراكنده ديگرى را گرد آورده و نيروئى عظيم تدارك ديده بودند. فرماندهى آنان را مالك بن عوف نضرى بر عهده داشت .
آنان زنان و احشام خود را پشت سر قرار داده تا مردان در مقابله با مسلمانان مقاومت و از جان گذشتگى بيشترى نشان دهند. مشركان متحد در دره حنين سنگر گرفته و منتظر ورود مسلمانان بودند. در سحر گاه ناگهان از هر سو مسلمانان را در بر گرفته و تيرباران شروع شد. مسلمانان . غافلگير شده بودند و مشركان تازه مسلمان مكه دوباره اميدوار گرديدند. ابوسفيان خوشحالى اش را آشكار كرد و با خنده اى بلند فرار مسلمانان را به فال نيك گرفت پيامبر از اين فرار سخت نگران شد، فرار لحظه به لحظه بيشتر مى شد و مسلمانان فرارى از برابر چشمان پيامبر مى گذشتند. پيامبر شخصا دست بكار شد و فرياد زد: يا انصار الله و انصار رسوله ! انا عبدالله و رسوله . در حالى كه على بن ابيطالب و فضل بن عباس و اسامه و چند تن ديگر همراه پيامبر بودند، آن حضرت به سوى دشمن تاخت . مسلمانان كه چنين ديدند، نيرو گرفتند و دست از فرار برداشتند. پيامبر به عباس دستور داد مسلمانان را آواز دهد و بيعت ها را بيادشان اورد: اى گروه انصار كه پيامبر را به يارى كرديد، اى كسانى كه زير درخت رضوان با پيامبر بيعت نمودند، كجا مى رويد؟ رسول خدا اينجاست . در اينجا بود كه فراريان برگشتند و صفوف خود را منظم نمودند و در يك حمله جانانه بر دشمن پيروز شدند. دشمن كشته هاى بسيار داد و متوارى شد، تعقيب دشمن آغاز شد. اسيران دشمن به 600 نفر رسيد، غنائم عبارت بود از 24 هزار شتر و 40 هزار گوسفند و 4 هزار اوقيه نقره . پيامبر دستور داد كسى به غنائم دست نزند پيامبر با سپاه به سوى طائف شتافت . تازه مسلمانان براى دريافت غنائم بى صبرى مى كردند. پيامبر آنان را به صبر دعوت كرد كه مطمئن باشيد همه مال شماست . (40)
(اكنون مسلمانان ، از اين پيروزى بزرگ ، سر از پا نمى شناخت و جز به دره جعرانه كه از غنائم بيشمار آكنده است ، نمى انديشيدند. امام پيامبر آرام نيست ؛ مالك به عوف مرد بيباك و خطرناك معركه ، با يارانش در طائف حصار گرفته است و اگر او را همچنان رها كند و به مدينه باز گردد، همه موفقيتهائى كه از هنگام ورود به مكه تاكنون بدست آمده است ، جز غنائم جعرانه بر باد خواهد رفت . بايد بيدرنگ سپاهى را كه از پيروزى حنين نيرو گرفته است ، به طائف برد و پيش از تقسيم غنائم ، آخرين پايگاه مقاومت دشمن را درهم كوفت ) (41).
طائف محاصره مى شود. اين محاصره نزديك به يك ماه طول مى شكد، اما بى نتيجه است ، چرا كه دشمن به سختى مقاومت مى كرد. مالك بن عوف پيشنهادها را نپذيرفت . پيامبر فرمود (هر كس از حصار به زير آيد و تسليم شود، آزاد خواهد بود).
دشمن همچنان مقاومت مى كرد و كسى تسليم نشد. پيامبر دستور داد سپاه حركت كند. مسلمانان به سوى جعرانه رفتند تا غنائم نبرد حنين را تقسيم كنند. (پيامبر خمس غنائم را برداشت و بقيه را بر سپاه تقسيم كرد) (42).